توجه : این لیست هیچ ترتیب خاصی ندارد و نام اشخاص حاضر در آن با توجه به معیار خاصی مرتب نشده اند.

۱- دیوید کیج (DAVID CAGE)

DAVID CAGE

دیوید کیج موسس استودیوی بازی سازی کوانتیک دریم ( Quantic Dream)و بنیان گذار ژانر درام تعاملی( interactive drama ) یکی از بزرگترین داستان گو هایی است که صنعت بازی های ویدئویی یه خود دیده ،استاد  کیج فرانسوی که هم اکنون حدود 50 سال سن و 68 میلیون دلار ثروت دارد اولین بازی خود را با عنوان omikron the nomad soul را در سال 1999 روانه ی بازار کرد که یک بازی متوسط بود اما اصل ترقی دیوید کیج زمانی اتفاق افتاد که وارد یک همکاری طولانی مدت با سونی شد که تا همین اواخر نیز ادامه داشت و این همکاری 12  ساله، باعث تولید شاهکار هایی شد که چنان ریزبینانه مفاهیم فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و   انسان شناسی را با عمیق ترین احساسات آدمی در هم می آمیزند که به جد شگفت آور است، کیج با بازی فارنهایت( Fahrenheit ) استعداد  بی نظیر خود در خلق داستان های تاثیر گذار را نشان داد و سپس با سه بازی بعدی خود به نام های Detroit:become human و Beyond two souls و Heavy rain آن را تکامل بخشید و به شخصه چهار تا از بهترین تجربه های مرا در جهان بازی های ویدئویی با چهار بازی خود رقم زد( پس از امیکرون ) او همچنین یک موسیقیدان با استعداد نیز می باشد ولی هرگز موسیقی های بازی های خودش را شخصا نمی نوازد.


حالا که صحبت از موسیقی شد، باید بگویم که عناوین کیج علاوه بر داستان ،همیشه در زمینه های موسیقی و گرافیک نیز برتر از زمانه ی خویش بوده اند که مثال بارز این ادعا دو بازی Beyond two souls و Detroit become human می باشند.


اما بحث گیم پلی همان بحثی است که همیشه باعث شده که صنعت بازی سازی و چه منتقدان و چه گیمر ها هرگز ارزش واقعی ساخته های او را نفهمند و اختلاف های زیادی بین هواداران نه چندان پر تعداد و متعصب او و مخالفانش شکل بگیرد، اما یک چیز مسلم است و آن هم این که گیم پلی بازی های استاد هم بسیار خلاقانه است( در چه بازی دیگری میتوانید 240 پایان مختلف بر اساس ریزترین تصمیمات خود و چنین تاثیر عمیق و دور از ذهن هر تصمیم کوچک یک کاراکتر بر سرنوشت خود و دیگر کاراکتر ها را مشاهده کنید)


۲- نیل دراکمن (NEIL DRUCKMANN)

NEIL DRUCKMANN

کیست که این روز ها نیل دراکمن خالق عنوان افسانه ای Last of us را نشناسد، کسی که با داستان سرایی تماما استادانه ی خود، بسیاری را به صنعت بازی های ویدئویی علاقه مند کرد و با بازی ابر شاهکار خود، بهترین تجربه ی خیلی ها را در جهان بازی های ویدئویی رقم زد، رویا پردازی که دختری نوجوان را با مردی رنج دیده به نام جوئل همراه ساخت تا رابطه ی خشک آن ها را به جایی برساند که صحنه ی فوق العاده احساسی الی و جوئل در کنار جسد دیوید رقم بخورد‌ و مثال بارز عشق پدر و دختری در دنیای بازی های ویدئویی شود، هر چند آن مرد پدر واقعی دخترک نباشد، هیچوقت آن صحنه ای را که الی در آغوش جوئل گریه می کرد و جوئل او را میان آغوش خود گرفت و آرام کرد و مو های قهوه ای روشن رنگ او‌ را که با ذرات برف تزئین شده بود بوسید ، را فراموش می نمیکنم.


حالا این صحنه را کنار صد ها صحنه ی احساسی و افسانه‌ای دیگر بگذارید که این مرد بزرگ برایمان خلق کرده، آیا همین برای جای گیری نام دراکمن در این لیست کفایت نمی کند ؟


۳- کن لوئین (KEN LEVINE)

KEN LEVINE

مردی از‌ جنس دریا و آسمان، مردی که فساد آرمان شهر ها را دیده، مردی آگاه که داستان نا آگاهی خودمان را در دل شهری زیر آب برایمان بازگو کرد و چندی بعد ما را به اوج آسمان برد و داستان پیروی مردم آرمان شهری به نام کلمبیا از پیامبری دروغین به نام زاخاری هیل کامستاک را برایمان از دریچه ی آگاه ذهنش تعریف کرد، کن با سری بایوشاک که بزرگترین ساخته ی کن لویین افسانه ای است ( هرچند او شاهکار دیگری به نام سیستم شاک را هم در‌ کارنامه دارد)  چه از لحاظ تعریف داستانی بی نهایت احساسی که با مفاهیم مختلفی چون گناه، نا آگاهی و نژاد پرستی و جامعه شناسی دست و پنجه نرم می کند و چه از لحاظ طراحی گیم پلیی جذاب و سراسر هیجان و چه موسیقی های به یاد ماندنی و گرافیک پیشتاز، بی بدیل عمل می کنند، به نظرتان چیز دیگری برای شاهکار بودن یک شاهکار لازم است ؟


۴- اد بون (ED BOON)

ED BOON


یادم می آید اولین تجربه ای را که  با آن که پا به صنعت بازی های ویدئویی گذاشتم و از آن به بعد شیفته ی آن شدم، بازی‌ Tekken 3 بود که با پسر خاله های خود‌ در جمعی صمیمی و در کنسول خاطره انگیز پلی استیشن 1 بازی می کردیم.
و اما این مقدمه را آوردم تا شما را از جایگاه ویژه ی بازی های مبارزه ای( به علت نوستالژی موجود در دل این عناوین ) در دیدگاه خود آگاه کنم و حالا می خواهم بزرگترین بازی ساز این ژانر را در‌ فهرست قرار دهم که یقینا شایستگی اش را دارد‌، اد‌ بون خالق بزرگ سری مرتال کامبت و اینجاستیس، با خلق بازی مرتال کامبت  9 یکی از کامل ترین بازی های مبارزه ای را‌ چه از نظر گرافیک و گیم پلی و چه داستان و موسیقی ارائه داد و سپس این راه را در تمامی بازی های خود ادامه داد به طوری که هر بازی از بازی قبلی خود از هر نظر بهتر و کاملتر میشدند، البته به جز یک بخش، که آن هم داستان است که متاسفانه پس از رفتن جان توبیاس، دوست قدیمی بون که خالق بسیاری از شخصیت های سری کامبت بود، بون نتوانست داستان ها و شخصیت هایی به خوبی توبیاس از آن پس خلق کند، اما باز هم بازی های بون همیشه یک سر و گردن از‌ رقبای خود جلوتر هستند.


۵- تاد هاوارد (TODD HOWARD)

TODD HOWARD
 

اگر کسانی مثل استیگ آزموسن و کوری بارلوگ و دراکمن و بروس استرلی و امی هنینگ و کوجیما و بسیاری دیگر سال ها باعث درخشش سونی به عنوان سلطان این صنعت شدند، پدر ایکس باکس هم همیشه تاد هاوارد بوده است که تقریبا تمامی عناوین شاخص این برند را از سری Elder scrolls گرفته ( این یکی انحصاری نیست ) تا سری Fallout را کارگردانی کرده است، عناوین این مرد بزرگ همیشه از لحاظ گرافیگ و گیم پلی پیشگام هستند ولی داستان سرایی و موسیقی در‌ بعضی ( فقط بعضی ) از بازی های او به اندازه ی کافی قدرتمند کار نمیشوند اما همین که او نفر اول ساخت چنین عناوین درخشانی بوده، برای جایگیری او در این فهرست بیست تایی ما کافیست.


۶- دن هوسر (DAN HOUSER)

DAN HOUSER


شاید با نام دن هوسر آشنایی نداشته باشید، اما یقینا شاهکار‌ هایی که خلق کرده را تجربه کرده اید و با آن ها آشنایی کامل دارید، خود را کنترل کنید چون میخواهم برایتان چیزی بگویم که در کمال ناباوری، حقیقت محض است و آن هم اینکه کارگردان ارشد استودیوی راکستار و کارگردان و نویسنده ی ارشد بازی های Red dead1 ...2 , Max Payne 3, سری Gta و نیز بازی bully کسی نیست جز دن هوسر بزرگ، ناگفته نماند که او در نوشتن داستان بازی L.a noire نیز به برندان مک نامارا کمک کرده است و در پروژه ی تولید man hunt ها هم نقش کلیدی داشته، حالا به نظرتان حرفی برای‌زدن باقی می ماند؟


شاید داستان و موسیقی برخی بازی های او نتواند با دراکمن و کیج و کوجیما و سم لیک و دیگر  داستان سرا های بزرگ صنعت برابری کند ولی کلیت بازی های او همیشه درخشان است.
اگر میتوانید یک بازی غیر شاهکار از لیست بالا به من نشان دهید.


ثروت دن هوسر چیزی بالغ بر 100 میلیون دلار است.


۷- سم لیک (SAM LAKE)

SAM LAKE

یادم می آید اولین ورود حرفه ای من به جهان بازی های ویدئویی‌ پس از بازی استراتژی شاهکار و خاطره انگیز stronghold crusader 1 با بازی مکس پین 1 رقم خورد، که به من نشان داد که بازی ها هم می توانند داستان های بی نظیری روایت کنند، هرگز‌ پالتوی بلند مکس، صدای خش دارش که از‌ گلوی مک کارفی خارج می شد   و شیرجه های بلندش در پشت بام های نیویورک و آن داستان جنایی را از یاد نخواهم برد، آن مرد رنج کشیده را که در شبی برفی همسر و فرزندش را از‌ دست داد‌ و ان موسیقی متن بی بدیل و  سپس حماسه ای به نام مکس پین 1 و 2 شکل گرفت که استاد سم لیک نویسندگی و کارگردانی هر دو عنوان ذکر شده را بر عهده داشت.


حدود 7 سال بعد، دوباره استاد  برگشت و با یکی دیگر از داستان های تاریک و عمیق و موسیقی های کم نظیر خود مرا به مرز جنون کشانید، این بار با عنوانی به نام Alan wake که خیلی ها هنوز هم منتظر عرضه ی نسخه ی دوم آن هستند و بعد از حدود  4 سال، استاد کوانتوم بریک را ساخت که هرچند، چندان به مزاق منی که طعم داستان ها و موسیقی های دو بازی قبلی و بسته ی Alan wake American nightmare را چشیده بودم، خوش نیامد، هر چند‌ این بازی از لحاظ گرافیک و گیم پلی نسبت به آلن ویک، پیشرفت داشت اما آن روح داستان گویی‌  و فضا سازی و موسیقی های سم لیک در آن جاری نبود، این وضعیت بعد از حدود چهار سال با بازی  control کمی بهتر شد، اما همچنان این بازی ها با آن استاندارد های بزرگی که خود سم لیک با داستان هایش برایمان تعریف کرد، فاصله ی هنگفتی دارد و امیدوارم روزی لیک دوباره بتواند ادامه ی مکس پین یا آلن ویک را بسازد و یا عنوانی در حد و اندازه ی آن دو خلق کند و از سراشیبی سقوط نجات پیدا کند.


۸- استیگ آزموسن (STIG ASMUSSEN)

STIG ASMUSSEN

کارگردان بازی ابر شاهکار God of war 3 را که به یاد دارید ؟
مردی از جنس خون و خشونت، کسی که بزرگ ترین انتقام تاریخ بازی های ویدئویی‌ را‌ در قالب gow 3 شکل داد، که در آن خشم کریتوس به بی رحمانه ترین شکل ممکن خدایان یونان باستان را سلاخی کرد، همان کسی که وظیفه ی کارگردانی بازی جدید star wars jedi fallen order ( به زودی نقد این بازی قرار خواهد گرفت ) را نیز بر عهده داشت، اگر‌ نویسندگی و کارگردانی شاهکاری تکرار نشدنی و بهترین نسخه از سری خدای جنگ ( از نظر بنده) برای قرار گرفتن نام استیگ آزموسن در لیست کفایت نمیکند، ساخت عنوان خوب star wars jedi fallen order را هم به آن اضافه  کنید که به هنر آزموسن به خصوص در مدیریت مبارزات بی نظیر، پی‌ ببرید.


۹- کوری بارلوگ (CORY BARLOG)

CORY BARLOG

کوری بارلوگ که کارگرانی دو بازی شاهکار gow 2 و 4از سری جریان ساز و افسانه ای God of War را بر عهده داشت، گرچه نسبت به آزموسن کمی آرام تر است و خشونت در بازی های او کمرنگ تر اما در عوض او در طراحی گرافیکی بهتر از آزموسن عمل می کند و گیم پلی بازی های‌او همه پسند ترند، هر چه نباشد ظلم است که سازنده ی بازی gow 3 در لیست باشد و سازنده ی دو عنوان ذکر شده، نباشد.( هر چند به نظر بنده آزموسن روح gow را بهتر درک کرده و از لحاظ مدیریت  داستان سرایی و طراحی گیم پلی و موسیقی نیز بهتر از بارلوگ عمل می کند)


۱۰- ایمی هنینگ و بروس استرلی (AMY HENNING and BRUCE STRALEY)

BRUCE STRALEY

AMY HENNING

حتی پیش از‌ آن که دراکمن سمت بزرگی در ناتی داگ به دست آورد این دو کارگردان و نویسنده ی بی نظیر با کمک یکدیگر، شاهکار هایی چون آنچارتد ۱ و ۲ و ۳  و کراش و جک اند دکستر را ساختند، به طوری‌ که هنینگ داستان را می نوشت و استرالی گرافیک و گیم پلی بازی را کارگردانی‌ و بر گروه سازنده ی آن نظارت می کرد تا اینکه هنینگ استودیوی ناتی داگ را ترک کرد و دراکمن که با نویسندگی ابر شاهگار‌ last  of us توانایی های خود را نشان داده بود ، به سمت نویسنده ی ارشد ارتقا‌ پیدا کرده و جای خالی او را پر می‌کند و داستان عنوان شاهکار  uncharted 4‌را می نویسد و استرالی هم آن را کارگردانی می‌کند، تا اینکه استرالی هم ناتی داگ را‌ ترک می کند و دراکمن به تنهایی وظیفه ی‌ گارگردانی و نویسندگی‌ the  last of us part ii را به عهده گرفته و به سمت معاون ارشد ارتقا می یابد به همین علت شک و شبهه هایی وجود داشت که آیا دراکمن با وجود دو موفقیت قبلی در حضور استرالی از پس این وظیفه ی‌ سخت بر می آید یا نه که با نمایش های بازی، تمام شبهه ها از بین می روند و مشخص می شود که دراکمن دارد کار را به درستی پیش میبرد، سرنوشت  ایمی و بروس اما‌ پس از خروج از ناتی داگ، چندان جالب رقم نمی خورد و چندین سال است که فعالیت جدی از این دو در صنعت بازی های ویدئویی مشاهده نشده است، اما‌ امیدوارم هر کجا که هستند به زودی سکان هدایت عنوانی دیگر را در دست گرفته و از آن شاهکار هایی تکرار نشدنی بسازند، همانطور که قبلا این کار‌ را می کردند.


۱۱- جان کارمک (JOHN CARMACK)

JOHN CARMACK

اگر‌ بازی های کن لوئین، بهترین داستان را میان بازی های اول شخص داشته باشند، بازی ها

ی کارمک بهترین و جذاب ترین گیم پلی را دارند.
بماند که او پدر و بنیان گذار این سبک ( شوتر اول شخص )نیز هست و کارگردانی و نویسندگی عناوین جریان ساز و انقلابی چون سری wolfenstein و Doom و Rage و commander kane را بر‌ عهده داشته است، فکر کنم لیست بلند بالای بالا خود گویای عظمت کاری که کارمک کرد و سبکی که با بازی wolfinstein ایجاد کرد، هست و نیازی به صحبت بیشتر نیست، اگر‌ امروزه ما سری بی نظیر ولفینشتاین را داریم که  نسخه ی new colossus آن که اخیرا  منتشر شده از‌هر لحاظ شوتری پیشتاز و بی نظیر است ( هر چند یانگ بلاد هم کو آپی خوش ساخت است و تجربه  لذت بخشی را تقدیم من و پسر خاله ام کرد) و یا عناوین دوم را‌ داریم و یا ریج( که نسخه ی دوم آن به دلیل نبود کارمک در پروژه، ضعیف از کار‌در آمد)  همگی به خاطر کار های این ابر مرد است.
باید بگویم این ابر مرد یک مهندس هوافضا و واقیت مجازی نیز هست و چند سال در ناسا مشغول فعالیت بوده و آی کیوی بسیار بالایی دارد.
و نیز‌ او بنیان گذار شرکت بازی سازی اید سافت ویر است .


۱۲- کنراد تماسزکویکز و متیوز کانیک و سباستین استفین (KONRAD TOMASZKIEWICS & SEBASTIAN STEPIEN & MATEUSZ KANIK)

KONRAD TOMASZKIEWICS
 

این سه مرد بزرگ با کمک یک دیگر یکی از بزرگ ترین بازی های تاریخ بازی های  ویدئویی‌‌ و برترین عنوان نقش آفرینی نسل هشتم   و به عقیده ی بسیاری، بهترین بازی تمامی دوران را  نویسندگی و پروژه ای به بزرگی  Witcher 3 را به خوبی کارگردانی کردند و شاهکاری بی بدیل و مثال زدنی را پدید آوردند که حالا هرجا سخن از برترین بازی نقش آفرینی می شود، نام ویچر ۳ می درخشد و به شخصه بهترین تجربه ی نقش آفرینی عمرم را با ویچر  ۳ تجربه کردم.
بازی این بزرگمردان، چه از حیث داستان سرایی و شخصیت پردازی و چه دیالوگ نویسی ها و کیفیت موسیقی و صداگذاری و نیز کیفیت و گیم پلی، چنان استادانه و بی نقص عمل می کند، که جز تشویق این اساتید کاری از دستمان بر نمی آید، این سه مرد بزرگ پس از ساختن شاهکار ویچر ۳، حالا مشغول کارگردانی و نویسندگی عنوان شدیدا مورد انتظار Cyberpunk 2077 هستند، که کم تر از 100 روز دیگر منتشر ‌خواهد‌ شد.
ناگفته نماند، کار‌ این سه نفر چنان بزرگ بود که CD PROJECT RED را از استودیویی کوچک اما خلاق به یکی از غول های صنعت بازی های ویدئویی بدل کرد، استودیویی با 1700 تن کارمند و بیش از یک میلیارد دلار دارایی.


۱۳- برندان مک نامارا (BRENDAN MC NAMARA)

BRENDAN MC NAMARA

مک نامارا متاسفانه همچون دیوید کیج افسانه ای، با وجود استعداد فراوانی که داشت، هیچگاه در صنعت بازی های ویدئویی، جایگاه واقعی خود را به دست نیاورد و سرنوشت دردناکی برای او رقم خورد، اما او یک شاهکار در کارنامه اش دارد که برای قرار گیری نام او در فهرست 20 تایی ما کافیست و آن هم بازی تماما خلاقانه ی L.A NOIRE است. مک نامارا در طول پنج سال همکاری خود با راکستار و دن هوسر، چنان عنوان خلاقانه ای را نویسندگی و کارگردانی کرد که آن عنوان با فروش 10 میلیون نسخه ای خود، تبدیل به یکی از شاهکار های ماندگار صنعت بازی های ویدئویی شد، L.A.NOIRE چه از لحاظ دیالوگ نویسی و چه شخصیت پردازی و داستان گویی و موسیقی، بی اندازه استادانه است و کیفیت آنالیز چهره ها و در کل بافت ها برای بازی متعلق به سال 2011، تحسین بر انگیز است.
مکانیزم هایی چون بازجویی با استفاده از دیالوگ هایی تحط عنوان: دروغ، راست و شک_ و اثبات هر کدام و ثابت کردن گناهکاری و بی گناهی هر فرد، بازرسی صحنه ی جرم و پیدا کردن مدرک و سر نخ و....در آن زمان چنان خلاقانه و جدید و صد البته با کیفیت بودند که مرا مجذوب خود کردند.
این بازی بی شک برترین بازی در ژانر کارآگاهی است و شاهکاریست که هرگز تکرار نخواهد شد و نیازی به گفتن استقبال عالی مخاطب ها و منتقد ها از این شاهکار در زمان عرضه اش، نیست.
هر چند سرنوشت مک نامارا از آن پس چندان خوب رقم نخورد و پروژه ی بعدی او پس از انتشار چند تصویر هنری و مفهومی به کلی لغو شد و صنعت گیم یکی از برترین کارگردانان خود را از‌دست داد، کسی که در ترسیم واقع گرایانه جوامع انسانی و فساد موجود در آنها و دیالوگ نویسی، استادی به تمام معنا بود.


حالا نوبتی هم باشد، نوبت ژاپنی هاست، ژاپنی هایی که سازنده ی ماریو یا همان قارچ خور و پدر این صنعت، نیز یکی از آن هاست و همواره نقش پر رنگی در صنعت بازی های  ویدئویی داشته اند و کارگردانانی از بین آن ها برخاسته که شاهکار‌ هایی تکرار نشدنی در این صنعت خلق کرده اند و در ادامه به تعدادی از بزرگترین این کارگردانان افسانه ای و رویاپرداز، خواهیم پرداخت.


۱۴- کوجی ایگاراشی (KOJI IGARASHI)

KOJI IGARASHI

ایگاراشی‌ با ساخت سری شاهکار کاستیلوانیا و به خصوص عنوان تاریخ ساز SYMPHONY OF THE NIGHT، چند تا‌ از برترین بازی های تاریخ را در ژانر مترویدونیا و خون آشام محور، خلق کرده است، بماند که او بنیان گذار سبک مترویدوینیا نیز هست، سبکی که امروز زیر شاخه هایی از آن را در عناوینی چون کنترل و سکیرو و star wars jedi fallen order هم مشاهده می کنیم. او در بازی (سمفونی شب) که هنوز هم تجربه ی آن روی کنسول پلی استیشن یکم را از یاد نبرده ام، فرمول‌خود‌ را کامل کرده و شاهکاری کلاسیک را خلق‌ می کند که از هر نظر استادانه‌ است، شاهکاری که هم داستان پردازی بی نظیر و اتمسفر فوق العاده ای دارد و هم گیم پلی به شدت جذاب و موسیقی های به یاد ماندنی، بماند که گرافیک این بازی نیز یک سر‌ و گردن از دیگر عناوین پلی 1، بالاتر بود. ایگاراشی همواره عاشقان مخصوص خود را دارد و نمره ی متای جدید ترین ساخته ی او که عنوانی با کیفیت نیز هست، 85 است، اما مسلما او هیچوقت نتوانست و احتمالا نخواهد توانست شاهکاری چون سمفونی شب را با متای 96، خلق کند.



۱۵- هیدکی کامیا (HIDEKI KAMIYA)

HIDEKI KAMIYA

این ابر بازی ساز که کارگردانی و نویسندگی عناوینی چون سری DEVIL MAY CRY و ابر شاهکار OKAMI که به شخصه یکی از هنری ترین و بهترین تجربه های عمرم است، و چند نسخه از RESIDENT EVIL که در ادامه به خالق اصلی آن هم خواهیم رسید و سری BAYONETTA را در کارنامه دارد، همواره به ساخت گیم پلی های خلاقانه و جذاب و دیوانه وار و نیز موسیقی هایی با ریتم سریع و جذاب و داستان های خاص و هنری در عناوین خود معروف بوده است و گرافیک هم در بازی های او همواره در سطح نسبتا خوبی قر‌ار داد، راستش را بخواهید تا قبل از تجربه ی اوکامی، اعتقاد داشتم که کامیا توانایی ساخت داستانی ژرف را ندارد و مهارت او تنها در گیم پلی خلاصه شده، اما پس از تجربه ی اوکامی، نظرم نسبت به کامیا به کلی عوض شد و به هیدکی کامیا به عنوان یکی از برترین بازی سازان ژاپنی ایمان آوردم.



۱۶- فومیتو اوئدا (FUMITO UEDA)

FUMITO UEDA

در اینجاست که هنر در جهان بازی های ویدئویی معنا پیدا می کند، چه بازی های  اوئدا را دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، مطمئنا متفق القولید که بازی های او شاهکار های هنری اند، او ابتدا با ساخت بازی ICO که چه از لحاظ داستانی بی نظیر که از دل افسانه‌ های کهن ژاپن جان گرفته و چه از لحاظ گیم پلیی جذاب و گرافیک مناسب‌ و موسیقی دل نواز، عنوانی در خور را ارائه داد و سپس روند شاهکار سازی خود را با یکی از بهترین تجربه های عمرم که به زودی‌ باری دیگر و این بار در نسل هشت به تجربه ی آن خواهم نشست، به اوج رساند و آن عنوان، بازی نیست جز ، شاهکار تکرار نشدنی SHADOW OF THE COLOSSUS که یکی از بهترین انحصاری های سونی در تمام ادوار و یکی از بهترین بازی های تاریخ با داستانی به شدت احساسی و هنری و مملو از‌ احساسات عمیق انسانی که با موسیقی ها و فضا سازی های کهن ژاپن ترکیب شده و با طراحی گرافیک، چنان زیبایی اجین شده که مخاطب چاره ای ندارد جز‌ آن که سر تعظیم بر ساخته های این استاد بزرگ فرود آورد، اوئدا با THE LAST GUARDIAN باری دیگر در نسل هشت و با عنوانی هنری و فوق العاده بازگشت اما متاسفانه این بازی‌ نتوانست به اندازه ی سایه ی کلوسوس موفق شود  و شاهکاری به یاد ماندنی شود، ولی همچنان عنوانی تحسین برانگیز و به شدت هنری بود و مهم تر از آن، اینکه آن روح مخصوص عناوین اوئدا در کالبد این بازی نیز دمیده شده بود.


۱۷- شیگرو میاموتو (SHIGERU MIYAMOTO)

SHIGERU MIYAMOTO

حالا نوبت پدر صنعت بازی های ویدئویی‌ است، کسی که با بازی های ما به رویای کودکی همگیمان شکل داد و کاری کرد که شیفته ی این صنعت شویم، راستش را بخواهید هم زمان با پلی یک ، یک کنسول سگا‌ هم داشتم و یادش بخیر تجربه ی لذت بخش ماریو یا همان قارچ خور خودمان  و افسانه ی زلدا در این کنسول با آن صفحه ی پیکسلی و موسیقی به یاد ماندنی چه لذتی داشت، کسی که شاید داستان بازی هایش چندان جالب نبوده  و عملا در مقابل شاهکار هایی چون Detroit become human و Beyond two souls و last of us، حرفی برای گفتن نداشته باشند ولی موسیقی ها و گرافیک عناوین او با وجود کارتونی بودن، همواره بسیار زیبا و چشم نواز‌ طراحی می شوند اما دلیل اصلی این که بسیاری او  را خداوندگار گیم می دانند، این است که او مفهوم گیم پلی را بنیان گذاشت و عملا گیم را ساخت، و از گیم پلی بازی های کسی که خود مفهوم گیم پلی را ساخته است، چه انتظاری دارید ؟


 گیم پلی عناوین او به قدری جذاب و اعتیاد آورند که پس از اینکه یکی از بازی های استاد میاموتو را شروع کردید، دیگر نمی توانید از آن دست بکشید و ناگهان به ساعت نگاه می کنید و میبینید که 5 ساعت است که غرق در دنیای بازی های این افسانه ساز شده بودید، گیم پلی بازی های استاد میاموتو در اوج سادگی لذت بخشند و فکر نمی کنم درجه ای بالاتر از این هم برای یک بازی ساز وجود‌ داشته باشد، که عناوینش در اوج سادگی لذت بخش باشند، هر چند به شخصه او را برترین بازی ساز جهان نمی دانم و بسیاری از افراد حاضر در این لیست یا خارج از این لیست را برتر از او میدانم ولی همیشه او را به عنوان پدر این صنعت قبول داشته و دارم و به او احترام می گذارم، کسی که کودکی و رویا هایم را شکل داد و بازی هایی چون سری LEGEND OF ZELDA و SUPER MARIO و DONKEY KONG را در کارنامه دارد و کودکی‌ بسیاری از کودکان را با بازی های خود رنگین می کند.



۱۸- هیدتاکا میازاکی (HIDETAKA MIYAZAKI)

HIDETAKA MIYAZAKI

هر بازی ساز بزرگی  به عنصری خاص در بازی های خود معروف است که او را در آن زمینه برتر از دیگران می کند و این عنصر در بازی های استاد هیدتاکا میازاکی، سختی است، بله درست شنیدید، گیم پلی های سخت و چالش بر انگیز و در عین حال فوق العاده جذاب و اعتیاد آور است، میازاکی که بازی هایی چون سری DARK SOULS و BLOODBORNE و شاهکار SEKIRO SHADOWS DIR TWICE و بهترین بازی امسال از دید مراسم گیم آواردز را در کارنامه دارد، بی شک یکی از بزرگترین بازی ساز های صنعت بازی های ویدئوییست، او در جوانی استودیوی فرام سافت ویر را بنیان گذاشت و سپس دست به ساخت سری سولز زد که از همان اول عاشقان مخصوص خود را برای خود دست و پا کرد و سپس این راه را با بازی های بلادبورن و سکیرو ادامه داد، به شخصه هنگام تجربه ی بلادبورن و دارک سولز همواره او را در ساخت اتمسفری گیرا و گیم پلی های نفس گیر و گرافیک خوب تحسین می کردم، اما همواره احساس می کردم عنصر روایت در بازی های او کمرنگ است و مجال درخشش به هر دلیلی به عنصر داستان داده نمی شود، تا‌ آن که سکیرو یکی از بهترین داستان ها و‌ در کل تجربه های عمرم را تقدیمم کرد و در کل نظرم نسبت به میازاکی عوض‌ شد، او که درک کاملی از افسانه ها و تاریخ کشورش دارد یکی از‌ گنجینه های بازی سازی است که بی شک لیاقت حضور در این لیست را دارد.



۱۹- شینجی میکامی (SHINJI MIKAMI)

SHINJI MIKAMI


حالا نوبت به پدر ژانر ترس و بقا و خالق سری رزیدنت ایول و EVIL WITHIN می رسد، شاهکار سازی که کابوس هایمان را برایمان ساخت، یادم می آید اولین بار در کنسول پلی استیشن 2 بود که به سراغ برترین بازی ترسناک تمام ادوار یعنی resident evil 4 با متای 96 رفتم و از همان موقع مجذوب داستان و فضای این سری شدم و پس آن بود که میکامی را شناختم، میکامی با ساخت چهار تا از بهترین بازی های سری رزیدنت ایول و شاهکار‌ بی بدیل EVIL WITHIN 2 خود را به عنوان پدر ژانر وحشت در دنیای ویدئو گیم به من ثابت کرده است و صد در صد لیاقت حضور در این لیست را دارد، داستان عناوین او همیشه چند لایه و گیراست که مثال بارز آن EVIL WITHIN 2 و RESIDENT EVIL 4 است و نیز موسیقی های عناوین او بی نظیرند که می‌توان همین مثال ها را‌ برای وصف کیفیت آن ها‌ آورد و گیم پلی بازی های او هم همیشه با وجود کندی خاص‌ خود، کامل و جذابند و کیفیت عناوین او هم جلوتر از زمانه ی خودش است.


راستش را بخواهید نمیدانم چرا بازی EVIL WITHIN 2 زیاد مورد توجه قرار نگرفت، اما به شخصه یکی از بهترین تجربه های عمرم را شکل داد، شیطان درون ۲ فقط یک ایراد کوچک داشت و آن مراحل کم کیفیت و اندک جهان باز آن بود وگرنه کلیت آن در تمامی زمینه ها به شدت با کیفیت بود و یکی از بهترین روابط پدر و دختری را هم در دل خود جای داده بود یکی از فراموش‌ نشدنی ترین بازی های زندگی من است.


به هر حال استاد شینجی میکامی هم اکنون در حال کار روی بازی جدید خود به نام  TOKYO : GHOSTWIRE است که انتظار زیادی از آن می رود.



۲۰- هیدئو کوجیما (HIDEO KOJIMA)

HIDEO KOJIMA

استاد هیدئو کوجیما، نویسندگی و کارگردانی سری شاهکار  METAL GEAR و نیز‌ دو نسخه از سری ابر شاهکار  SILENT HILLS و دموی پی تی و بازی شاهکار و تاریخ ساز DEATH STRANDING را بر عهده داشته است که این آخری حتی بسیاری از عقاید بنده را نیز تغییر داد. کوجیما ابتدا با ساخت سری متال گیر خود را به جهانیان ثابت کرد و هرچند بعدا در نسخه ی پنجم این سری به شدت افت کرد و هنوز دلیل آن متای بالا  را نفهمیده ام ( خودمانیم، باید‌ جای متای  دث استرندینگ و متال گیر ۵ عوض‌شود) ولی چندی بعد‌ با ابر شاهکار فلسفی و عمیق DEATH STRANDING برای املت کردن ذهنمان با اقتدار بازگشت و عنوانی بی نظیر را خلق کرد.


شایان ذکر است او در این میان کارگردانی و نویسندگی دموی شاهکار پی تی را هم بر عهده داشت که بسیاری آن را برترین اثر ساخته شده در ژانر وحشت می دانند و نیز یک نسخه ی کنسل‌شده و یک نسخه ی دیگر از سری شاهکار سایلنت هیلز را هم  بر عهده داشت.


به هر حال عناوین کوجیما به خصوص death stranding از لحاظ داستان به طرز دیوانه واری عمیق و در واکاوی ذهن انسان قدرتمند و در طراحی گرافیک واقعا پیشگام و جزو بهترین ها در‌ زمان خود اند و موسیقی های عناوین او هم به شدت دل‌نوار و زیبا هستند ولی‌ قضاوت در مورد برخی از  گیم پلی های بازی های کوجیما همچون دیوید کیج، کمی سخت است، چون او در سیر صعودی خود به گیم پلی بی نظیر ابر شاهکار متال گیر ۳ رسید و سپس این سیر را در نظر برخی افراد از جمله خودم با نسخه ی چهار و پنج با افت مواجه کرد ولی بحث اصلی در مورد گیم پلی بازی death stranding است که برخی همچون خود من آن را بازگشتی شکوهمنداکه و به شدت خلاقانه میدانند و برخی به شدت کسل کننده و نا امید کننده، اما در نظر بنده گیم پلی این بازی به شدت خلاقانه و بی نظیر بود که در نقد بازی بیشتر به دلایل آن پرداخته شده و از تعاملات آنلاین و ...بازی تمجید  شده است.


به هر حال سه شاهکار METAL GEAR 3 و DEATH  STRANDING و P.Tاستاد کوجیما که همگی از بهترین تجربه های کل دوران گیمری بنده بوده اند، بی شک مرا به یقین می رسانند که استاد باید جایی در این فهرست ،داشته باشد.
ثروت استاد کوجیما چیزی بالغ بر 30 میلیون دلار است .



البته بازی ساز های بزرگ و لایق زیاد دیگری چون ساکاگوچی کارگردان سری فینال فانتزی و خالق سری توم ریدر و اساسینز کرید هم وجود دارد، اما لیست ما ظرفیت بیشتری ندارد، نظر شما چیست، به نظر شما باید چه افراد دیگری در لیست ما قرار بگیرند ؟؟؟