نقد و بررسی بازی Deathloop

دثلوپ جدیدترین ساختهی استودیوی آرکین، سازندهی مجموعهی تحسینشده دیزآنرد ( dishonored ) میباشد که دوسه ماه قبل منتشر شد و ما امروز در این مقاله به بررسی این عنوان خواهیم پرداخت.
از همان اولین باری که چشمم به نخستین تیزر بازی دثلوپ افتاد، حس نگرانی عجیبی پیدا کردم، نگرانی از این که این بازی برخلاف مجموعه دیزآنرد نتواند داستان خوب و درگیرکنندهای روایت کند، و همچنین جزئیات گرافیکی اثر در مقابل رقبای نسل نهمی قدرتمندی مثل horizon forbidden west و elden ring که با جزئیات حیرتانگیز گرافیکی خود در نمایشهای رسانهای، همه را متحیر کرده بودند، چنگی به دل نمیزد (مخصوصا که این بازی بر خلاف دو اثر ذکر شده انحصاری ps5 بوده و روی پلتفرم پیسی نیز سیستم فوقالعاده قدرتمندی میطلبد.)
در نتیجه چندان امیدی به موفقیت بازی نداشتم که نمرات آن منتشر شدند و باعث شدند نظر متعادلتری نسبت به اثر پیدا کنم و هفتهی پیش پس از مدتی فرصت تجربهی اثر را روی ps5 پیدا کردم و آن را در تلویزیون old و نهایت تنظیمات گرافیکی بازی کردم و روز قبل به اتمام رساندم، در ادامه از این خواهیم گفت که آیا آرکین پس از کار روی مجموعهی تحسین شدهی دیزآنرد، دوباره توانسته است، اثری با کیفیت و فوق العاده، این بار در نسل نهم ارائه دهد یا خیر. در ادامه با من آرمان تبریزی و وب سایت رزگیمرز همراه باشید...
منوی انتخاب بخش آنلاین و آفلاین بازی
گیمپلی
از آنجایی که گیمپلی مهمترین بخش آثار استودیوی آرکین را تشکیل میدهد، این بار برخلاف روال معمول خود، نقد را از این بخش شروع میکنم.
دثلوپ در کل دارای هسته و ایدهی مرکزی جذاب و خلاقانهای در زمینهی گیمپلی است اما مشکلات ریزی دارد که مانع از تکامل و کیفیت بینقص این بخش میشوند.
یکی از مشکلاتی که گیمپلی بازی با آن مواجه است، تکرار است، البته این تکرار تا جایی که در محدوده تعریف ژانری و کاربرد خلاقانه و اهداف داستانی اثر باشد، اشکالی ندارد اما وقتی برای مثال در یکی از مراحل اصلی بازی با نام radio silence مجبور میشوید، چندین و چند بار به یک محیط تکراری برگردید و چند ژنراتور مختلف را در چند نقطهی محیط و با گذشتن از سدی از دشمنان تکراری به کار بیاندازید، احساس ملال ناشی از تکرار غیرقابل انکاری به شما دست میدهد.
مشکل بعدی گیمپلی بازی اما به عدم جذابیت و کشش چندان بخش آنلاین بازی و نیز برخی رفتارهای متناقص هوش مصنوعی بازی مربوط میشود، به طوری که بخش آنلاین بازی به یک فعالیت تکراری محدود میشود که صرفا باید آن را در چهار مپ نه چندان بزرگ (بله طراحی محیط های کم تعداد و کوچک با تنوع کم از یک عنوان نسل نهمی آن هم ساختهی آرکین انتظار نمیرود، هرچند محیط ها از تنوع بصری مناسبی بهره میبرند.) انجام دهید.
در ضمن بازی کردن بخش آنلاین بازی شامل سود خاصی جز به دست آوردن چند لباس و اسلحه جدید و آیتم های شخصیسازی قابل استفاده در هر دو بخش کلت و جولیانا نمیشود.
که البته همان آیتمها هم از بخش arsenal leads قابل دریافت، هستند.
و اما هوش مصنوعی بازی برخی مواقع به شدت دیر واکنش نشان میدهد و به شدت کمهوش مینمایاند و در برخی جوانب کار را برای شما عمیقا سخت میکند، که این باعث به وجود آمدن نوعی تناقص در این بخش شده است.
اولین صبح در جزیزه بلکریف
اما نوبتی هم باشد، در ادمه نوبت گفتن از ویژگیهای مثبت پرتعداد گیمپلی بازی است.
اولین و مهمترین نکتهی مثبت در این زمینه، ایدهی مرکزی و کلیت گیمپلی و لولدیزاین بازی است، که در آن هدف کلی بازیکن این است که راهی را برای کشتن هر هشت vissionery (باسهای بازی) در یک روز و بدون مردن در طی هر مرحله (بیش از دو بار) پیدا کند و از این طریق مخاطب در 80 درصد طول گیمپلی خود را درگیر زمینهچینی و تلاش برای پیدا کردن راهحل یک معمای بزرگ مییابد. که در نوع خود ایدهی جذاب و جدیدی محسوب میشود.
چرخهی شب و روز به صورت مرسوم در بازی وجود ندارد ولی با وارد شدن و خروج از هر محیط یکی از تایمهای چهارگانه شبانهروزی بازی سپری میشود (این تایمها بر نمای بصری و محل و تعداد قرارگیری دشمن ها و ویژنری ها هم تاثیر میگذارد و بنابرین هر منطقه چهار چهرهی متفاوت دارد.)
و مشکل اصلی کمبود زمان است، به طوری که مخاطب نهایتا میتواند به طور عادی در چهار تایم چهار نفر از باسها را بکشد و باید با حل پازل و کنار هم قرار دادن قطعات آن، باسها را به یک لوکیشن مشترک بکشاند و چندتا چندتا آنها را حذف کند، تا بتواند در چهار مرحله همه را کشته و لوپ زمانی را شکسته و با محقق کردن هدف نهایی بازی (شکستن لوپ) از جزیره ناشناخته خلاص شود.
البته اگر سازندگان واقعا راههای بیشتری برای این گردهم آوردن ویژنری ها، طراحی میکردند، واقعا فوقالعاده میشد اما متاسفانه به غیر از راه حل آموزشی پیشنهادی خود بازی با نام vissionery leads راهحل های انگشت شماری وجود دارند که شاید، همان ها هم نتیجهی خوبی ندهند.
اما از نقاط قوت دیگر بازی، آزادی عمل فوق العادهای است که گیمر در نحوهی تمام کردن مراحل دارد، مبارزه یا مخفیکاری و یا ترکیبی از هر دو، اما موردی که جذابیت این آزادی عمل را دوچدان میکند، طراحی روان و جذاب هر یک از این دو بخش است به طوری که مخاطب هرگز از کشتن دشمنان با استفاده از سلاح های گرم و گان پلی جذاب بازی یا قتلعام آن ها با سلاح سرد و انیمیشن های روان و جذاب آن، خسته نمیشود.
هرچند تناقض هوش مصنوعی لطمه کوچکی به گیمپلی بخش مخفیکاری وارد کرده، ولی این مورد چندان مشکلساز نشده است.
طراحی محیط های داخلی بازی زیباست
مورد بعدی وسعت شخصیسازی و آیتم های کاربردی بازی مثل سلاحها و قدرتهای مختلف است که بازی نحوهی دست یابی به تعداد قابل توجهی از آن ها را تحط عنوان arsenal leads آموزش میدهد.
البته از جهت تنوع فعالیتهایی که گیمپلی بازی را تشکیل میدهند، دثلوپ وسعت چندانی ندارد و تمام کاری که باید بکنید رفتن از نقطهی A به B و کشتن اهداف مورد نظر، گوش دادن به چند نوار صوتی، خواندن چند نوشتهی متنی اعمال برخی تغییرات و زدن برخی گزینهها روی رایانههای موجود در اتاقهای بازی، و حل برخی معما های جذاب و خلاقانهی آن است ولی همین فعالیت ها آنقدر به خوبی و روان و سریع و خلاقانه و هماهنگ با ذات بازی پیادهسازی شدهاند که انجام هریک از آنها لذت بخش است، گرچه ذات مرموز داستان بازی هم در این مورد بی تاثیر نیست، (گیمر خود را برای ذره ای اطلاعات داستانی به آب و آتش میزند، گرچه در نهایت پاسخ اکثر این سوالات آبکی و فرمدش شدنی از کار در می آید.)
دثلوپ عنوان خشنیست، خشن مثل دیگر آثار بتسدا!
موسیقی و صداگذاری
دثلوپ از آلبوم موسیقی خوبی بهره میبرد که شامل قطعاتی هیجانانگیز و استرسزا در لحظات مبارزه و تمی مرموز در زمان آرامش و گشت و گذار در بلکریف و نیز منوی بازی است.
قطعات پخش شده در طول بازی گرچه کاملا با حال و هوای مرموز و هیجان انگیز آن هماهنگاند، اما به جز ترک آخری که بعد از اتمام بازی و در credits آن پخش شده و از کیفیت استثنائی برخوردار است، بقیه به سادگی فراموش میشوند و شاید نتوان افراد زیادی را پیدا کرد که از گوش دادن به آنها خارج از بازی لذت ببرند.
صداگذاری بازی در یک کلام شاهکار است، صداگذاری عالی شخصیت های اصلی و فرعی بازی را در کنار دیالوگ های هوشمندانه، استادانه و فوق العادهی این کاراکترها قرار دهید و این معجون را با اجرای بی نقص این دیالوگها توسط تیم صداگذاری اثر ترکیب کنید تا به کیفیت صداگذاری اثر پیببرید.
اما زیباییهای صداگذاری حلقه مرگ به همینها محدود نشده و صدای شلیک تمامی صلاح ها به طرز عجیبی طبیعی و قدرتمند کارشده و دیگر صداهای موجود در محیط هم در کیفیت شدیدا مطلوبی قرار دارند و من به شخصه در طول تجربه خود کوچک ترین مورد غیر عادی و عجیبی از صدای پاره شدن گوشت تن دشمنان با چاقوی کلت (نام شخصیت اصلی colt است.) گرفته تا نوای راه رفتن در محیط های برفی و زوزهی باد و...، مواجه نشدم.
در نهایت باید بگویم دثلوپ در این زمینه از کیفیت عالی و حتی مثالزدنی، بهره میبرد.
توضیخ اظافه: عمده سازهای مورد استفاده جهت طراحی آلبوم بازی سینتسایرز و سازهای الکترونیک است.
داستان
عناوینی که ایدههایی چون ماهیت زمان، تکرار و جهانهای موازی را به عنوان شالودهی خود انتخاب میکنند باید در طول داستان همواره از دو جهت موفق عمل کنند، که اولی پایان بندی به اصطلاح mind blowing و عمیق و دومی شخصیت پردازی به یاد ماندنی کاراکتر هاست، برای مثال عنوان جاودانهی bioshock infinite شاهکار بیبدیل کن لوین افسانهای را به یاد بیآورید، به نظرتان اگر شخصیت پردازی فوق العادهی کامستاک در کنار بوکر و الیزابت و حتی شخصیتهای فرعی اثر مثل فیزیکدانهای دوقلو را از آن بگیریم و همزمان پایان بندی ابرشاهکار آن را با یک پایان آبکی و معمولی جابجا کنیم، در کیفیت اثر چه تغییری به وجود میآید؟
بی شک همه یک صدا خواهید گفت که ارزش آن بازی دست کم نصف میشود و اگر در حالت پیشین شایستهی نمرهی 100 از 100 بود، اکنون به سختی 60 را ثبت میکند.
و این اتفاقی است که برای دثلوپ افتاده است، عنوانی که از سبک بصری و ایدهی مرکزی امثال بایوشاک در طراحی شخصیتها و دنیایش استفاده میکند بی آن که حتی یک دهم عمق آن را دارا باشد و نتیجه تبدیل به عنوانی شده است که داستان در آن صرفا حکم یک پیشزمینهی مات را برای توجیه گیمپلی عجیب و خلاقانهی آن را دارد.
کلیت داستان اثر گرچه با حسی مرموز و تعلیقی قوی شروع میشود ولی رفته رفته اهمیت خود را از دست میدهد و بیشتر وقتها بیشتر وانمود به عمیق بودن میکند تا آن که واقعا عمیق باشد،(به انتهای اثر دقت کنید!)
عنوان حس کمدی آمیخته با خشم و دیالوگ نویسی خوبی دارد و شخصیت پردازی دو کاراکتر محوری جولیانا و کلت و رابطهی آن ها عالی و جذاب انجام شده است ولی وقتی که اثری مهم ترین پلاتتوئیست احتمالی خود را جدی نمیگیرد و به سرعت از آن میگذرد، (اشاره به مرحله radio silence و رازی در خصوص جولیانا و کلت که در طی آن فاش میشود.) دیگر نباید انتطار همذات پنداری مخاطب را داشته باشد.
طراحی های کمیک بوکی برخی میان پردههای اثر، که به عنوان مکملی برای روایت داستان بهکار میروند.
ویژنریها با وجود نقش فرعی که در داستان دارند، اگر از پرداخت بهتری بهره میبرند و بازی بیشتر روی اهداف آنها از آمدن به بلکریف و نقش و انگیزهی آنها به عنوان ویژنری جزیره میپرداخت، و سعی در ایجاد روابط با معنای بهتر و بیشتری بین جمع خود آنها یا شخصیت های اصلی و ویژنریها میکرد و چهرهی انسانی تری از این افراد به نمایش میگذاشت، روایت چند پله پیشرفت کرده و عمیق تر میشد، ولی دثلوپ این پتانسیل فوق العاده را تباه میکند و در ادامه قابلیت اثر برای پایانی عمیق و جذاب را (ذات این ایده، چنین پتانسیلی دارد.) به هدر میدهد و بازی با پایانی آبکی و سطحی ترین پاسخها به فراموش شدنی ترین شکل ممکن به اساسیترین سوالات گیمر و بی پاسخ گذاشتن مابقی آن ها به اتمام میرسد، بازی به مرور اندک جذابیت حاصل از شیوه روایت و تعریف نسبتا هوشمندانه داستان و حس تعلیق ناشی از آن را هم از دست میدهد و کلیت تکراری ولی تا حدودی مزموز بازی هم تبدیل به کلیشهای بیرمق میشود.
در نهایت داستان دثلوپ به علت شخصیت پردازی ضعیف شخصیت های فرعی، جدی نگرفتن خود در مواقع حیاتی و مشکلات اساسی در پایان بندی تبدیل به ضعیف ترین بخش آن میشود.
گرافیک
علیرغم برخی انتقادها از کراشهای متعدد و برخی اشکالات بخش فنی، گرافیک فنی دثلوپ در طی تجربهی من کوچکترین مشکلی نداشت و بازی بدون هیچ باگ و لگ و کراشی در روانترین حالت ممکن، از ابتدا تا انتها اجرا شد و تنها مشکل آن مربوط به افت فریمهای گاه و بیگاه بازی در حالت ray tracing mode میشود که با توجه به ذات پر سرعت گیم پلی بازی و نقش حیاتی آن، این به نوعی حرکتی توهین آمیز است که آرکین سه تنظیم گرافیکی در اثر خود قرار داده ولی به واقع جز دوتا (و تا حدودی یکی.) از آن ها قابل بازی نیست و مخاطب مجبور به تجربه عنوان روی حالت performence mode میشود.
یکی از معما های جذاب و خلاقانهی بازی
و اما گرافیک هنری بازی، عنوان در سبک طراحی چهرهی انیمیشنی خود، جزئیات قابل قبولی دارد و در طراحی جزئیات محیطها و تنوع محیطی در کنار سلاحها و دیگر بخشهای بازی همه، از کیفیت خوبی بهره میبرند.
اما در این میان مشکلی هست و آن هم اینکه دثلوپ به عنوان اثری که خود را عنوانی نسل نهمی معرفی کرده و روی پلتفرم پیسی هم سیستم غولآسایی را در جهت اجرا، طلب میکند، در هیچ یک از ابعاد و جوانب خود، کیفیت و بزرگی یک عنوان نسل نهمی را ندارد، بازی نه از جهت کیفیت تکسچرها و بافتها و نه طراحی چهرهها و محیط ها به سطح عناوینی مثل horizon forbidden west یا حتی resident evil village نمی رسد و به نوعی آرکین هیچ پیشرفت چشمگیری از زمان dishonored 2 نداشته است، و پشتیبانی بازی از رزولوشن داینامیک 4k و ری تریسینگ هم کمک چندانی به حال آن نمیکند.
البته همهی این گفته ها به این معنی نیست که دثلوپ از جهت گرافیکی ناقص و ضعیف باشد، بلکه یقیقا در حد و اندازهی عناوین فوق العاده نسل هشتم است (نه در حد بهترین) اما ابدا جلوهی عنوانی نسل نهمی را ندارد.
فلوچارت مرحلهی آخر
البته موردی که آرکین در ساختن اثری نسل نهمی از پتانسیل آن به خوبی استفاده کرده، قابلیت های مختلف دوال سنس، منجمله تریگرهای تطبیقی است، که آرکین با کمال تواضع و کاربلدی ، نه در استفاده از آنها زیادهروی کرده و نه این موهبت های کنترلر نسلنهمی سونی را نادیده گرفتهاست.
بازی همچنین از سرعت لود بهتری نسبت به عناوین نسل هشت بهره میبرد که با توجه به طبیعت سختافزار ps5 قابل پیشبینی است، اما احساس میکنم باز هم سرعت لودها و صفحات انتظار نسبت به دیگر عناوین نسل نهمی یا ریمسترها و ریمیکهای نسل هشت برای نه، کمی کند است و برای مثال رزیدنت ایول ویلج و مرتال کامبت یازده آلیمیت در نسخه ps5 خود، از سرعت لود بیشتری بهره میبرند.
داینامیک و فیزیک کلی گرافیک بازی هم، کیفیت متوسطی دارد و از پویایی و انعطاف آنچنانی در تحرک اجزا محیط و کاراکترها بهرهمند نیست. (نسبت به عنوانی نسل نهمی)
منوی بازی
جمعبندی
جدیدترین ساختهی استودیوی آرکین با وجود تمامی نقاط ضعف و قوت خود، عنوانی است شدیدا سرگرم کننده که در یک کلام از تجربهی آن لذت بردم گرچه شاید در حد نمرات آن و نیز انتظار ها نبوده باشد. ( دست کم برای من.)
گیم پلی بازی جذابیت لازم را برای جذب و حفظ مخاطب را دارد و حتی با وجود اشکالاتی مانند جذابیت کم در بخش آنلاین و هوش مصنوعی متناقض و نیز تکراری شدن شدید گیمپلی در ساعات پایانی حتی در مراحل اصلی، (وضع مراحل فرعی به مراتب بدتر است.)
ایدهی خلاقانه و گان پلی و مخفی کاری بالانس و شدیدا لذت بخشی دارد و هستهی طراحی مراحل آن، جدید و جذاب است.
موسیقی اثر کیفیت لازم را دارد و قطعه انتهایی آن واقعا زیباست و نیز صداگذاری آن شدیدا قوی و مثالزدنی است.
داستان اثر متاسفانه سطحی و بیرمق است و عملا به سادگی فراموش میشود و اشکالات عمیقی که در زمینهی پایان بندی گرفته تا شخصیتپردازی دارد، آن را به ضعیف ترین بخش اثر تنزل میدهند.
گرافیک بازی هم خوب اما ابدا در حد استاندارد های نسل نهم نیست.
در نهایت باید بگویم دثلوپ اثری جذاب، سریع و خشن است که برای دوستداران گیم پلی امثال یایوشاک و یا دیگر آثار بتسدا میتواند تجربهی لذت بخشی را فراهم کند، اثری که به سادگی میتوان تجربهی آن را به همهی علاقه مندان به عناوین شوتر و به خصوص شوتر های بتسدا پیشنهاد داد، اثری که هرگز از سرگرم کردن خود برای ساعاتی نهچندان طولانی در جهان آن، پشیمان نخواهید شد.
(البته اگر مثل من داستان برای شما از اهمیت مضاعفی در دنیای هنر هشتم برخوردار است، شاید بهتر باشد اولویت خود را عناوین دیگری قرار دهید.)
باید ویژنری ها را به یک لوکیشن و زمان خاص بکشانید و کارشان را یکسره کنید!
فلوچارت تمامی مراحل اصلی
فلوچارت تمامی مراحل اصلی
منوی بخش آنلاین بازی با محوریت بازی در نقش جولیانا و شکار کلت دیگر بازیکنان
نقاط قوت: ایدهی مرکزی و هستهی خلاقانه و جذاب گیمپلی و لولدیزاین_ گان پلی و سیستم مخفیکاری فوق العاده و روان_ مکانیزم ارتقاها و گسترهی سلاح ها و آیتم ها_ جذابیت معماهای گیمپلی بازی که برای حل خود مخاطب را به اندازهی صحیح و به شیوهای غالبا جدید به چالش میکشند_ گرافیک قابل قبول هنری_ بی نقص بودن بازی در بخش فنی_ صداگذاری فوق العاده و مثالزدنی_ موسیقی خوب_ تنوع محیطی خوب_تعلیق خوب داستان در دقایق ابتدایی_ حس مرموز داستان بازی_ شخصیت پردازی کلت و جولیانا_ روایت قابل قبول_ استفاده خوب از قابلیت های دوال سنس و نیز سرعت لود قابل قبول_ دیالوگ نویسی حرفهای و هوشمندانه
نقاط ضعف: هوش مصنوعی متناقض_ بخش آنلاین نه چندان جذاب_ تکراری شدن شدید و ملالآور برخی فعالیت ها در طول گیمپلی_گرافیک هنری بازی ابدا در حد یک عنوان انحصاری نسل نهم نیست_داینامیک متوسط بازی_ موسیقی فراموش شدنیاست_ کلیت داستان شدیدا آبکی و فراموش شدنی_ پایان بندی فوق العاده ضعیف_ شخصیت پردازی ناقص و کم پرداخت شخصیت های فرعی_ جدی نگرفتن اتفاق ها در لحظات جدی اثر و سرسری برخورد کردن با آن ها_ از دست رفتن جذابیت و حس مرموز روایت بازی.
Score: 8/10
نظر دهید