نقد و بررسی بازی Gran Turismo 7؛ با بزرگان رویاسازی

به قلم: حسین غزالی
سری «گرن توریسمو» از خواب زمستانی برخاسته و حرفهای مهمی برای گفتن دارد در نقد و بررسی بازی Gran Turismo 7 قرار است به همۀ آنها گوش دهیم.
وقتی برای اولین بار، آن طبل کوبانِ «از اوج افتادن گرن توریسمو» شنیده شد، گفتند عاقبت این سری خوانده شده و سرانجاماش جدایی از جاده است.
وقتی برای دومین بار، زنگولهی بدصدای تمام آنلاین بودنِ نسخهی «اسپورت» به گوش رسید، جان طرفداران سرسخت و دهها ساله هم به درد آمد و گفتند آن پولیفونی دیجیتالی که در نسل هفتم دو عدد گرن توریسموی شمارهدارِ خالص تحویلمان داده بود، حالا از پس یک اسپین آف ساده هم برنمیآید.
وقتی برای سومین بار، گفتند که بازی از لحاظ فنی پیشرفت نمیکند، دیگر آنجا بود که حرفی نماند و آن دو کلمهی تاریخیِ پاک، یعنی GT، برای دیدن جمال صورت گرن توریسمو 4 به خواب رفت؛ بلکه یادش آید روز باران و تصویرسازیهای پرکبریایی گذشته از یک کلمه ساده: اتومبیل.
لحظهی ابتدای ماجرای ما با اثری موسوم به Gran Turismo 7، یا «شبیهسازی واقعی رانندگی» از آنجا که پایینِ پاهای ناماش زیرنویس شده، پیش از آنکه آن نوشتهی «سالگرد 25 سالگی گرن توریسمو» را نشانمان بدهد، با یک مسابقه تمرینی آغاز میشود تا چم و خم این قصهی طویل و دراز دست بازیکن تازه وارد بیاید.
آنهم چیزی نیست جز بخش جدیدی معروف به Music Rally، که در آن باید تا جایی که میتوانید با حفظ بیتهای موسیقیایی یک قطعهی تاریخی یا ناتاریخی، مسیر پیست مسابقه را بهسلامت بهسر کنید.
بازی دقیقاً بههمین صورت آغاز میشود که البته، سخنی بگوید و گرن توریسمو 7 هم پرشده از این اشارههای نابهجا، بیمزه و زوری، و در عین حال عاشقانه. تازه با آن نمایش ویدیویی همیشگی که بهعنوان تیتراژ آغاز پخش میشود و امضای GT است، پروندهی شاعرانه گرن توریسمو 7 از لحاظ مقصود و مراد، همینجا بسته میشود و کازونوری یامائوچی (Kazunori Yamauchi) از همان ابتدا سنگهایش را با مخاطباناش وا میکند.
او نهتنها خود طراح اتومبیل است و در تصویرسازی از ماشینهایی چون سری اسپورت GT-R از کمپانی Nissan نقش داشته، بلکه رانندهای است تمام حرفهای و دارای کمالات که در مسابقات رسمی شرکت میکرده. غرض از وامگیری از این جزئیات، پرداختن به کلیات Gran Turismo 7 است بهعنوان یک شخص شخیصِ کامل و دانستن حقیقتی که از همان ابتدا باعث شد گرن توریسمو هیچ مثل و مانندی در تخیلات و توهمات تاریخ بازیهای ویدیویی نداشته باشد.
او نهتنها خود طراح اتومبیل است و در تصویرسازی از ماشینهایی چون سری اسپورت GT-R از کمپانی Nissan نقش داشته، بلکه رانندهای است تمام حرفهای و دارای کمالات که در مسابقات رسمی شرکت میکرده. غرض از وامگیری از این جزئیات، پرداختن به کلیات Gran Turismo 7 است بهعنوان یک شخص شخیصِ کامل و دانستن حقیقتی که از همان ابتدا باعث شد گرن توریسمو هیچ مثل و مانندی در تخیلات و توهمات تاریخ بازیهای ویدیویی نداشته باشد.
وقتی بازی گرن توریسمو 7 سر از خواب درآورد، متوجه شدم که مستلزم یک نگاه ویژه است؛ اما بعد از صدها نگاه ویژه بود که فهمیدم، این پولیفونی دیجیتال علیرغم تمام دردسرهایش در این سنین، اصلاً گوشش به این حرفها بدهکار نیست و اگر آسمان و زمین هم جابهجا شوند، کما فیالسابق راه خودش را میرود. گویی هزاربار هم بگویی که در حیث فنی، بازی رشد نکرده و گرافیکاش «چنگی به دل نمیزند»، هنوز هم حرفاش همان است که بود.
آغشته به عاشقانههای فرهنگ عاشقانۀ اتومبیل
بازی Gran Turismo 7، پس از مقدمهی آهنگیناش شما را به سارا (Sarah)، دستیار شخصی و راهنمای دنیای گرن توریسمو، میسپارد و بعد هم به Luca، صاحب کافهای در دنیای گرن توریسمو که از قضای روزگار نصف عمرتان را در آنجا میگذرانید!
اولین نگار و نقش نو که در این قسمت برخلاف نسخهی «اسپورت» دیدم، بازگشت صداقت و صفای گذشتۀ سری در قالب محتوای تکنفرۀ عاشقانهای بود که باعث میشود داستان خودتان را بسازید.
بخش جدید GT Café، که از طریق منوی اصلی، به سبک سابق منوهای مجموعه در دسترس است، محل استراحت و گپ و گفت با مردمان کافهای است که از طراحان اتومبیل و برگزارکنندگان مسابقات و رانندهها و حتی برخی از توسعهدهندگان بازی پر شده.
اگر هم فکر میکنید که آقای کازونوری همینطور بیهوا شما را میفرستد دنبال بخش آنلاین و این «کافه» را فقط برای خنده و تفریح قرار داده، سخت در اشتباهید که گرن توریسمو 7 اصلاً با این چیزها شوخی ندارد.
برای رسیدن به بخش چندنفره، در کوتاهترین حالت ممکن به ده ساعت زمان نیاز دارید؛ چرا؟ چون کازونوری مردی است سوخته در محبت و عشق به اتومبیل و بازی GT 7 هم مثل او، تا یقین پیدا نکند و مطمئن نشود که شما «لایق» تجربهی کامل گرن توریسمو 7 هستید، اصلاً اجازه یک تکان و حرکت بیحساب را هم به شما نمیدهد
مگر اینکه قبل از آن یک ساعت مشغول انجام تنظیمات صفحه باشید، و بعد از آن ده ساعت به تماشای فیلمهایی مانند «جوانمردی در ورزش چیست؟» بنشینید و بعد از آن هم بروید و مثل یک بچهی آدم گواهینامهتان را بگیرید.
این توصیفات دیوانهوار اعصابخردکن با آن مقدمۀ مستندگونهای که از بدو تولد ماشینهای بخار و موتوردار و «برادران رایت» تا عصر حاضر را یکتنه دم میکشد، شاید در برداشت ابتدایی شمایل یک بازی سولزگونۀ سخت و بیروح را یدک بکشد، اما در ذات، چنان جذبه عمیقی دارد که هنوز هم نگارنده این مطلب متوجه نیست چهطور تسلیماش شده.
گرن توریسمو ۷ با شما کاری میکند که بر دستاناش و قواعدی که خود به شما تحمیل میکند بیفتید و دقیقاً در هر مرحله، به زبان او سخن بگویید حتی اگر زباناش را نمیدانستید.
این، برخلاف طریقت و شیوۀ بازیهای مخاطبراضیکنی مثل «جنون سرعت» یا «آن رقبای آرکید معلومالحال» است که دائماً مخاطب را با قربان و صدقه رفتنهای گرافیکی و انیمیشنی التماس میکنند و هندوانههای درشت در جیباش میگذارند که همهی قدرت را دست او بدهند.
قسمت GT Café بار سنگینی بر دوش میکشد؛ از طرفی، مسئول نشان دادن وجه تمایز و استثنای سری گرن توریسمو به مخاطبین جدید است و از طرفی، مکانی است که در آن، معمولاً لوکا یا شخص دیگری، شما را با یک سری «منو» (Menus) روبهرو میکند که بهنوعی کتابچههای دستوری چالشها یا مسابقاتاند و با بهدست آوردن هر منو، یک هدف مشخص مثل جمعآوری کلکسیونی از ماشینهای کلاس کوچک ژاپنی یا اروپایی را دنبال میکند.
اینجاست که گرن تویسمو، جدای از پاداشهایی که برای بهدست آوردن این ماشینها به شما میدهد، آن روح قدیم و بیترحم و اسطوریاش را به رخ بازیکن میکشد
هربار که از شبیهسازی کلکسیون جمعکنان باز میگردید، احتمالاً لوکا آنجا منتظر نشسته تا شروع کند به سخنرانی درباره تاریخچه این ماشینها و اینکه چرا کلاس کوچک اروپایی در آلمان، بریتانیا و ایتالیا، از اولین ماشینهای موتوردار و تحولی در صنعت اتومبیل بودند؛ یا اینکه چرا با قیمتگذاری معقول و بهصرفهشان، سعی داشتند در دسترس همگان قرار بگیرند تا هر خانوادهای در قرن بیستم بتواند یک ماشین برای خودش داشته باشد.
حتی این حقیقت، که تمامی این تاریخ را باید بدون صداگذاری و بهصورت متنی با صوت خودتان بخوانید هم جزئی از آن شرایط و ضوابط روانپریشانۀ گرن توریسمو ۷ است که در ابتدا، شاید ناامیدتان کند
ما وقتی بهاندازۀ کافی در دنیای گرن توریسمو قرار گرفتید، صحبت کردن با این «آیکونهای بیصدای مزعج و دمدستی» تبدیل میشود به تفریح سالم و شنیدن سرخوشانهی کماهمیتترین و مسخرهترین جزئیات ممکن مثل اینکه چرا فلانی در ایام خوشعطر کودکی با ماشین تصادف کرده و بعد هم عاشق شده؛ بعد از آن هم ممکن است همان شخص بیشخصیت را ببینید که دارد در کمال بیانصافی با شما مسابقه میدهد.
مدتی نمیگذرد و میبینید که غرق در تستهای گواهینامه و اثبات خودتان به این معلم سختگیرِ بیاعصاب هستید و مدام از اینکه جناب «سولیس» بهشما توهینهای خالهزنکی میکند و مجبورید یک ویدیوی تمرینی را صدهزاربار ببینید ناراحت میشوید.
محلی که ناماش را License Center گذاشتهاند، خیلی مهم است؛ نه از آن جهت که باید برای دریافت صلاحیت حضور در بسیاری از مسابقات ضروری باشد، لیکن از آن جهت که باید برای درک بازی Gran Turismo 7 تحملاش کنید.
از حیث مثال، تکراریترین و مقواییترین تست گواهینامهای در تاریخ گرن توریسمو، مربوط میشود به آزمون گاز و ترمز، که در آن فقط باید در یک مسیر مستقیم و راست، گاز بدهید، سپس ترمز کنید؛ خدا شاهد است که همین یک آزمونک، روزگار بسیاری را سیاه کرده و کنترلرهای بسیار شکسته و سردردهای میگرنی متخاصمانه آورده و کاری میکند به اصل مدرک گواهینامهی خودتان هم شک کنید.
Gran Turismo 7 حتی برای یکلحظه به شما از این ارفاقهای رفاقتی نمیکند و از فریاد زدن اینکه «هنوز خیلی داری تا راننده شوی» در صورت گیمر هم بیم ندارد
این شخصیتی است که بهواسطه حضور کازونوری برای خودش دست و پا کرده و وقتی انیمیشن طولانی ورود هر ماشین به گاراژتان را میبینید، یا اینکه متوجه میشوید که اصلاً بخشی وجود دارد فقط برای دیدن حرکت ماشینهای عزیزتان در اماکن باکلاس بههمراه ری تریسنیگ در حالی که شما شام میل میکنید، آن صورت ماه و آن جمال دستنیافتنی و نامتشابه بازی بیشتر عیان میشود.
سپس درنهایت، وقتی در لایسنس سنترها، گواهینامههای معتبر را صاحب شدید، زماناش میرسد که تازه رانندگی کنید و کلی پیست مسابقه و انواعی بس زیاد و متنوع و متمتع از مسابقات سر میرسند. از بازگشت World Circuits و مسابقه در خیابانهای تمیز توکیو تا ملاقات دوباره با Trial Mountain که آقای همهی پیستهای مجموعه است.
گرن توریسمو 7 بیشتر از 90 پیست مسابقه و بیشتر از 420 ماشین مسابقه دارد که اگرچه به آن رکورد طلایی هزار و دویست عددی از GT6 نمیرسد، اما با قسمت شخصیسازیای که مشخصاً از ذهن پرآشوب کازونوری بیرون افتاده، و دیدگاه جدیدی که درمورد ماشینسواری بههمراه میآورد، کسی دیگر حواسش به این چیزها پرت نمیشود.
قسمت شخصیسازی عملکرد ماشین، که باید از طریق گاراژ به سمت آن بروید، آنقدر پر از دکمهها و گزینهها و لیستهای عریض و بیشماره است، که از فرط این گستردگی ترس آدم را برمیدارد و به هیچچیز دست نمیزند.
در گرن توریسمو ۷، میتوانید یک ماشین پدربزرگیِ بی در و پیکر بخرید و سپس به قسمت Tuning Shop (یا در مواردی GT Auto) رفته و از آن یک هیولای موتوری درست کنید که در عرض 1 ثانیه از صفر تا 180 کیلومتر بر ساعت میرود.
در این هیاهوی شخصیسازی اما، اینطور نیست که دوباره فکر کنید کازونوری اجازه میدهد با این ادا و اطوارهای خالهزنکی بازی را برای خودتان ساده کنید
چراکه اولاً، برای هر مسابقه، تنها نوع مشخصی از توان اتومبیل یا بهاصطلاح Performance Points (در بازی با نام PP) مطرح و مورد قبول است و حتی اگر اتومبیل مطبوعِ مسابقه را داشته باشید، ممکن است با تغییر قطعاتاش، مقدار PP را نامتعارف کرده و لیاقت حضور در آن رویداد را از دست بدهید و ثانیاً، گاهی دستکاری ماشینها، تجربهی رانندگی و هندلینگ را بهطور کامل متحول میکند و به قولی، دیگر آن ماشین سابق نیست.
پیش از آنکه واقعاً دستبهفرمان بشوید، وفور گزینههای شخصیسازی ماشین، از ظواهر و بدنه گرفته تا قسمتهای سخت و تخصصیتر، قند در دل آدم آب میکند و گرن توریسمو ۷ با چشمانی گردتر، اینبار خیلی مکانیکهایش را جدی گرفته و با عملیات خطیری همچون دستکاری قطعات اتومبیل اصلاً شوخی ندارد.
طوری که با شما رفتار میکند، و میگوید که هنوز لایق دریافت چنین آیتمهایی نیستی، یا صرف تدبری که در عملکرد و نتیجۀ هر تغییر نهفته، خود گویای این جدیگری است.
اینکه تعویض قطعات فنی ماشین، تجربهی رانندگی با آن را بالکل زیر و رو میکند هم بهکنار، مسئلهی واقعاً قابل لمس این است که هر ماشین در گرن توریسمو ۷، برای خودش یک بازی دیگری است که مکانیکها و انیمیشنها و طراحیهای منصوب به نفس و شخصیاش را دارد و در این نوشتار خشک و خالی حق مطلب درباره آن ادا نمیشود؛ باید خودتان پشت فرمان بنشینید و سخن خوش ایام بگویید.
از طرفی ما دوالسنس را داریم که در این سفر قهرمانانه ما را همراهی کند و این تجارب پشت فرمان را در توکیو برای ما بهحکم تونلی منتقل کند به قلب و جان. آنجا که تازه کمی اعتماد بهنفستان بالا میرود و پا (یا در این مثال مشخص، انگشت طویل) را روی پدال نمادین میگذارید، و سپس دکمهی L2 بهسختی کار میکند زیرا در آنزمان ترمز کارساز نیست، متوجه میشوید که حتی این کنترل بیآزار و مجهولالمقصود هم آن خوی سنگدلانه و بیرحمانه پولیفونی دیجیتال را گرفته و مجال اشتباه به کسی نمیدهد.
وقتی هم در تونلی طویل و عریض گرفتار شدهاید و رقیبان از هر طرف بهسمت شورلت عزیز و نوآمدهتان حملهور شدهاند، بهلطف تکنولوژی صدای سهبعدی پلی استیشن ۵، تشخیص موقعیتشان حتی بدون نگاه به آینهبقلها (که واقعاً رندر میشوند)، چنان حس افتخاری نصیب بازیکن میکند که لوییس همیلتونِ بختبرگشته هم تاکنون نداشته.
شنیده شدن صدای فریاد و هوار موتورهای سنگین و سبک در تونلها و انعکاس اصوات بهسمت گوشهایتان، احساسی است قلباً هیجانآور و تمنای قدیمی بزرگترین بازیهای ماشینسواری؛ یا صدای لاستیکها و موتورهای سبکتر در شبهای ایتالیا که هیچکس آن بیرون نیست و دریافت تفاوتشان، در تاریخ گرن توریسمو بیسابقه است.
برای عاشقان پولیگان و فریمریت اما، خیزید و خز آرید که چه در حالت «عملکرد» و چه با قرار دادن ری تریسینگ در اولویت (که البته در جریان گیمپلی فعال نیست)، حتی نمیتوانید ذرهای از عملکرد فنی بازی ایراد بگیرید و الزاماً هم مغایرت چندانی با یکدیگر ندارند و بازیکن مختار است که میان هردو، هر زمان که دلش خواست انتخاب کند.
اما هنگام بهار آنجاست که بازی Gran Turismo 7، با سیستم هواشناسی جدیدش که لحظهلحظهی جریان رانندگیتان را رنگ نو میبخشد، و با آن جمال غروبهای قرمز و حال عجیب آسمان، روی دست تمام سابقین از این مجموعه میزند.
سری گرن توریسمو هیچگاه در زمینهی گرافیکی و برق و لعاب و توچشمرفتن متواضعانه ادعایی نداشته و هنوز هم ندارد و در عین این مصیبت، باافتخار برای خودش جنتلمنی است کت و شلوار اتوکشیده و مرتب که اسباب افتخار آباء و اجدادش باشد و جلوی باقی بچهمحلها کم نیارد. اما هنوز هم میشنوم صدای گرن توریسمو 4 را که بلند در صورت این عضو جدید خانواده میگوید: «چیزی که در تو باعث افتخار ماست، نه این صورت زیبا و فریم ریت و ری تریسنگ، بلکه تحفه و طلایی است که در قلب و سیرتات داری که تو با اخلاق شاهانه میدرخشی.»
من هنوز هم برآن رویای قدیمام که ماشینسواری، خود دنیایی بود مجزا از تعارفهای بیهوده توسعهدهندگان برای تقلیلاش به بازی.
کازونوری یامائوچی، یگانه مردی است که به بازیهای ریسینگ، بهچشم هنری در اوصاف و قد و قوارهی بیتهوون و موتزارت نگاه میکند و نه سفر تفریحی به مکزیک و استرالیا و این چهرهی آبرومندانۀ قدیمیترین فرنچایز پلی استیشن که کمکم خطهای لاستیک زمان رویش را گرفتهاند خود برهانی بر این داعیه است.
هنرمندی گرن توریسمو، و جوانمردانگی و ادباش خدمت به این فرهنگ و تاریخ عظیم اتومبیل، بهمثابۀ سرمی است که از رگهای کازونوری به رگهای گرن توریسمو ریخته شده و با هر شماره از آن، یکبار دیگر بافت خونیاش دیالیز میشود. این اخلاق شاهانه یعنی باید گرن توریسمو را همانگونه که هست قبول کنید و در این بازبینی، تازه یقینِ التفات افتاد که چگونه گرن توریسمو از لحظهی ازل، کلاً نامهی وداعی چیده بود خدمتِ تمامی ریسینگهای دیگر با عشق، که ای فانیان، ما در جادهی شما رانندگی نمیکنیم و این سری اشرافی، کلاً راه و غایت و مقصودش جداست.
آن غایتالقصویای که کازونوری یامائوچی بهدنبالاش میدود، فرای ادای احترام به فرهنگ اتومبیل، بهواسطه نمایش زندگینامههای متنی از بزرگان رویاسازی آن و دیالوگهایی است که میتوان چشمبسته گفت همه را خودش نوشته؛ در صورت دیگر اما، آن عبارت است از همهچیزی که در تار و پود بازی آغشته شده.
این یکی اصلاً ادای احترام نیست؛ یعنی لااقل اگر تمامی گرن توریسموهای سابق، تعظیمی بودند بر تاریخ اتومبیلها و ریشههایشان، گرن توریسمو ۷ میخواهد شما را در مقابل این تاریخ به زانو آورد و کاری کند بهسان آن فیلمهای رومانتیک دهۀ ۷۰ میلادی، با ماشینی تصادف کنید و سپس عاشق و دلباختۀ آن شوید؛ کازونوری از شما میخواهد تا به ماشینها و صانعانشان و تمام هدایایی که برای آدمی آوردهاند احترام بگذارید و از آنها فقط سرعت و زیبایی گرافیکی نبینید.
در تکتک بخشهای بازی این وصف و ذات قلبی را میبینید؛ حتی از تریلرهای قبل از انتشار و آن بازسازی شاعرانه از ویدیوهای ابتدای گرن توریسموی اول تا آخر، و حتی از تستهای گواهینامه و بخش شخصیسازی و حتی در کنهه و بطن گیمپلی.
وجود بخشی بهنام Music Rally، با تمام گیجکنندگیهایش، خود گواهی است بر این داعیه که Gran Turismo 7 از شما میخواهد با دکمههای کنترلر همانگونه رفتار کنید که بتهوون با ابزار موسیقیاییاش میکرد؛ گاز و پدال، ترمز و دندهها و صدای موتور، این هماهنگی رویاییِ مهندسی، که بهمثابۀ یک ارکستر تمامعیار شانه به شانه هم مینوازند و از طبع شاعرانهی رانندگی میگویند.
هر لحظه از گرن توریسمو ۷، یک حکایتی است عیارانه از ماجرای اتومبیلها؛ هر چرخش و پیچ با آنهمه تلاش و خستگی از تستهای گواهینامه، هنوز هم هیجان برنامهریزی برای حرکت بعدی و سپس، آن حس سرخوشی از موفقیت در سختترین باسفایت بازی، یعنی جاده را بدون تلخی ابدی تکراری و مکدر شدن، تکرار میکند.
داستانی که بهواسطۀ محیط و توسط خودتان روایت میشود؛ داستانی از جوانمردی در ورزش، از تلاش برای خودشناسی و خودسازی و حتی از آن دیوانههای بیصدایی که به آرامی در بخش «کافه» همدرد و مونسشان میشوید.
حتی بخش آنلاین و چندنفره بازی نیز بهجز مسابقات معمولی که پیشتر در Gran Turismo Sport دیده بودیم، بخشی دارد که در آن، بازیکنان میتوانند در هرکدام از پیستها که خواستند، بدون هیچ هدف مشخصی، فقط گشت بزنند و یکدیگر را ملاقات کنند، گاهی کلکسیونهای عزیزی که بهزحمت جمعکرده بودند را نشان هم بدهند و گاهی هم فقط یک گوشه پارک کنند و بگویند و بشنوند. شاید حالا که نسخهی اسپورت، خود تبدیل به بخشی کوچک از بازی GT7 شده، حق بیشتری به تمامآنلاین شدن سری بدهیم.
مهمترین درسی که گرن توریسمو ۷ میخواهد مدرساش باشد، درس بازیهای ویدیویی است در تمامیت خود. وقتی برای اولین بار این بازی را بازبینی کردم، تخیلام بر این مبنا بود که روزگار دستانش را چرخانده و یک بازی دیگر تحویلمان داده؛ وقتی برای دومین و سومین بار گرن توریسمو را بازبینی کردم، تخیلام بر این مبنا شد که این عنوان قصد دارد با نیش و کنایه و ضربت نیزهای بلند به ژانر شبیهسازی اتومبیلرانی، مسیرش را عوض کند و عاشقی و تمنای یافتن زیبایی نهفته در اتومبیلرانی را نصیبمان کند و کلاس درسی بگذارد برای آموزش تاریخ و فرهنگ ماشینها
ولی پس از بازبینی چهارم بود که فهمیدم، مهمترین درس گرن توریسمو ۷، تلاش صانع اثر، برای رساندن درسی است بهنام بازیهای ویدیویی: اینکه بازیهای ویدیویی، و تمام محتویاتشان، پدیدههایی منزوی در دنیا نیستند که در مشتی خروارگونه از کلماتی جعلی مثل «گیمپلی» و «گرافیک فنی» اسیرمند و مقهور بمانند؛ آنها بخشی از جهاناند و بخشی از تاریخ دنیای معاصر و بخشی از زندگی ما و اجداد ما. وجود بخشی به نام «موزۀ گرن توریسمو» که در آن حوادث تاریخی مصادف با انتشار هر شماره از سری را سرشمرده است، من را بیش از سابق یقین داد که ماجرای گرن توریسمو ۷ دقیقاً همین است.
گرن توریسمو نهتنها ادای احترامی میکند به تکتک شمارههای مجموعه، بلکه تعظیمی میکند متشخصانه و جنتلمنگونه بر فرهنگ اتومبیلسواری و تمام بازیهایی که فدای کلمات تکرارشده فوق شده بودند و نتوانستند با دنیای بیرون از بازی بودنشان ارتباط برقرار کنند. نامههای عاشقانه میان بازیها کم نیستند اما اینیکی، گل سرسبدشان است در ویترینی از جنس خاطرهها و احترام به گذشته؛ نامهای که باید آن را اینطور بخوانید: مثل کازونوری یامائوچی.
نتیجه گیری
گرن توریسمو ۷، ادای احترامی است رویایی، به تمام اجداد گذشتهاش در این مجموعه و ادای احترامی است بر وصف بزرگان، از بزرگان رویاسازی به آن اولین اتومبیل و تاریخاش، تا آن آخرین و بازماندگاناش. اگر اینکه میگویند دوران بازیهای شبیهساز رانندگی تمام شده یا رو به اتمام است، حقیقت دارد، پس بیایید تا با هم به استقبال این آخرین شبیهساز واقعی رانندگی و فرهنگ رانندگی برویم.
نکات مثبت: بازگشت محتوای تکنفرهای که هر قسمتاش یک داستان و ماجراست – پیستهای مسابقه بسیار زیاد و از همیشه زندهتر و بازگشت خاطرهانگیز جادههای نمادین از گذشته – طراحی پرابهت و رویایی ماشینها که امضای سری است – استفاده از صدای سهبعدی و عمق عجیبی که به صداگذاری داده شده – رانندگی با هر ماشین، برای خودش یک بازی کاملاً جدا حساب میشود – سیستم شخصیسازی واقعی و بیسابقه در تاریخ بازیهای مسابقهای – علاقه و عشقی که کازونوری یامائوچی با آموزش تصویری و متنی و حتی در بطن گیمپلی از تاریخ اتومبیلها وارد بازیاش کرده را هیچکجا نمیبینید
نکات منفی: دخل و خرج بازی گاهی با یکدیگر تطابق ندارند
نمره نهایی: 10
نوشتن نظر