20 ویژگی که توقع داریم در GTA 6 ببینیم

به قلم : افراسیاب
نزدیک به ۶ سال است که از انتشار بازی Grand Theft Auto V میگذرد، همچنین با در نظر گرفتن اینکه بازی Red Dead Redemption 2 بهتازگی منتشر شده است، تقریبا میتوان مطمئن بود که تا انتشار بازی بعدی GTA حداقل، دو سه سالی باید منتظر بمانیم
با توجه به شکل و شمایل و محبوبیت فرانچایز GTA، قطعا مردم انتظارات بسیار بالا و متنوعی از نسخه بعدی سری خواهند داشت و هرکس لیست شخصی از ویژگیهایی را تهیه کرده که امیدوار است در GTA 6 ببیند؛ ما نیز مانند همه، لیستی از ویژگیهایی را تدارک دیدهایم، که بیصبرانه آرزو میکنیم در GTA بعدی شاهدشان باشیم.
شهر VICE CITY
از زمان ظهور فرانچایز GTA وقایع آن میان ۳ منطقه در گردش بود. شهر Liberty City که الهام گرفته از New York است و ایالتهای San Andreas و Vice City که با تاثیر از Miami ساخته شدهاند. در GTA 5 وارد قسمت بسیار خاطرهانگیزی از San Andreas به نام Los Santos شدیم. بنابراین امیدواریم که در GTA 6 بار دیگر وارد Vice City شویم. بیش از یک دهه از زمانی که برای نخستین بار Liberty City را ملاقات کردیم میگذرد؛ ستینگ این شهر بینظیر بود و امکان نداشت که برای نخستین بار که آن را میدیدید، تحت تاثیر زیباییهای آن قرار نگیرید، و اکنون ما دیگر نمیتوانیم بیش از این برای دیدن دوباره آن، آنهم با گرافیک سیستمهای روز صبر کنیم. با توجه به آنکه شهرهای Liberty City و Los Santos را در GTA 4 و GTA 5 مشاهده کردیم، اکنون نوبت Vice City است که شاهد بازگشت آن در GTA 6 باشیم.
لوکیشنهای داخلی بسیار بیشتر
هر وقت صحبت از مکانهای شگرف و وسیع میشود، از GTA به عنوان یکی از بهترینها یاد میشود. اما در زمینه مکانهای داخلی در این سری کوتاهی شده است، در بازی پر است از ساختمانهای عظیم و خوش ظاهر اما در تعداد اندکی از آنها میتوان قدم گذاشت و آن تعداد اندک نیز دارای جزئیات و کاربرد قابلملاحظهای نیستند. در واقع کاربران زمان زیادی را نمیتوانند در لوکیشنهای داخلی صرف کنند و کارهای زیادی در آن انجام دهند. هرچند در GTA 5 شاهد رشد و بهبود فراوانی در این زمینه بودیم، اما امیدواریم که این رشد و بهبود در بازی GTA 6 همچنان ادامه داشته باشد.
مراحل و ماموریتهای متنوعتر
در زمانی که GTA بازی میکنید، بیشتر اوقات مشغول گشتوگذار، خرابکاری و آشوب هستید و انگیزه چندانی برای به اتمام رساندن مراحل بازی ندارید. و این به آن علت است که ماموریتهای بازی به اندازه جهان آن متنوع، جذاب و درگیرکننده نمیباشد. البته این به معنای بد بودن مراحل نیست، زیرا بدون شک بعضی از مراحل سری مدتها در یادها مانده اند. اما خوب توقع ما بیشتر از اینها است، امیدواریم شاهد ماموریتهای جذابتری در GTA 6 باشیم.
بهبود مبارزات تنبهتن
هیچوقت در بازیهای GTA به مبارزات تنبهتن توجه نشده است. تنها ممکن است زمانی دست به این کار بزنید که مجبور شوید و هیچ سلاحی نداشته باشید، اصلا چرا باید در GTA بی سلاح بمانید؟ در GTA چی بدتر از آن است که مجبور شوید با فشردن پیدرپی یک دکمه کسی را از پای در آورید. به بازیهای جهان باز مشابه دیگر نگاه کنید که چقدر در این زمینه از GTA بهتر هستند، بازیهایی مثل Sleeping Dogs و Yakuza. مبارزات تنبهتن در این بازیها عالی هستند، ما از GTA توقع نداریم که تا آن حد بر مبارزات تنبهتن توجه کنند، اما قطعا چیزهای زیادی را از آنها میتواند یاد بگیرد.
مبارزات با اسلحه پویاتر
مسلما اسلحهها در مبارزات بازیهای GTA نقش پررنگی دارند. درست است که با اضافه شدن مکانیک کاورگیری در GTA 4 شاهد بهبود قابلتوجهی در مبارزات سری بودیم، اما این بخش همچنان نیاز به تغییرات بیشتری دارد. چیزی که سری به آن نیاز دارد، پویاتر شدن مبارزات است که این هم میتواند از راههای مختلفی به دست آید. از نظر ما بهترین راه دستیابی به این پویایی بهبود هوشمصنوعی دشمنان و چگونگی تعامل آن با سیستمهای دیگر بازی است. اگر محیط بازی در مبارزات تاثیر داشته باشد و دشمنان بتوانند از چیزهای مختلف در محیط برای مبارزه با شما استفاده کنند، قطعا کاربر به چالش کشیده میشود و مبارزات لذتبخشتر خواهند شد.
فعالیتهای جانبی بهتر
در بازیهای GTA هیچوقت برای کاربر کارهای کمی برای انجام دادن وجود ندارد. شما میتوانید تمام NPC ها را قتلعام کنید، انواع وسایل نقلیه را بدزدید و همه چیز را نابود کنید، یا بدون هیچ دلیلی از آسمانخراشها و هواپیماها بپرید، و صدها پلیس را به تعقیب خود بکشانید. در کنار تمام اینها در بازی فعالیتهایی وجود دارد که در خود بازی به عنوان ماموریتهای جانبی از آنها نام برده میشود و ما امیدواریم که شاهد بهبودهایی در این زمینه در GTA 6 باشیم. قطعا در GTA 5 ماموریت و فعالیتهای جانبی قابل توجهی وجود داشت، از شکار گرفته تا برخی ایستراگها. در GTA 6 امیدواریم علاوه بر مسابقات خیابانی و مهمانان گذری چیزهای بیشتری نیز وجود داشته باشد.
تخریبپذیری محیط
این یکی از آن ویژگیهایی است که در بازیهای جهان باز به خصوص GTA جای زیادی برای پیشرفت دارد. در بازی GTA محیطهای بزرگ و متنوع فراوانی وجود دارد و در داخل این محیطها پر است از چیزهای مختلف مانند سازههای ساختمانی. بنابراین نه تنها دوست داریم در GTA هر کاری دلمان میخواهد انجام بدهیم بلکه قادر باشیم هرچیزی را که میخواهیم تخریب کنیم. من دوست دارم با سرعت دیوانهوار یک ماشین لوکس شیرجه بزنم داخل طبقه دهم یک ساختمان، سپس با یک آرپیجی کل ساختمان را پایین بیاورم.
حالتهای متنوع برای کنسولها
از زمان پیدایش بازیهای ویدیویی مدها و حالتهای متنوع نقش پررنگی در بازیها داشتند که این نقش در بازیهای جهان باز، دو برابر میشود. هنوز بازیکنان زیادی مشغول تجربه بازیهای Skyrim و GTA IV هستندکه دلیل آن پشتیبانی و انتشار مدهای متنوع برای این بازیها است. بنابراین در بازی GTA 6 علاوه بر رایانههای شخصی در کنسولها نیز باید شاهد حالتهای فراوان باشیم.
شخصیسازی عمیقتر خانهها
تا جایی که به یاد میآوریم خرید خانه و برخی از سازهها بخشی از گیمپلی بازیهای GTA محسوب میشدند. اما غیر از ذخیره بازی، تعویض لباسها و چند چیز کوچک دیگر کار خاصی نمیتوان در این خانهها انجام داد. شاید این یکی از آن بخشهایی باشد که راکاستار بتواند در GTA 6 خیلی کارها با آن انجام دهد. کارهایی شبیه به بستهگسترشدهنده Hearthfire از بازی Skyrim یا خانه Link در روستای Hateno بازی Breath of the Wild. داشتن کنترل بیشتر در تزئین نمای داخل و خارج خانه و نقش بیشتر خانه در گیمپلی میتواند خرید خانه را در GTA بسیار دوستداشتنیتر بکند.
مکانیک STATS شخصیت
مکانیک STATS شخصیت CJ در San Andreas را به یاد دارید؟ شخصیت شما میتوانست چاق شود، عضلانی شود، میزان توانیایی در شناکردن، میزان توانایی در دویدن، میزان جذابیت و غیره که همگی نیز بهصورت مستقیم در گیمپلی بازی تاثیر داشت و موجب میشد تا کاربر تعامل جالبی با شخصیت برقرار سازد. متاسفانه این مکانیک در GTA IV حذف شد، و با اینکه برخی سطوح آن در GTA V بازگشت، اما هنوز یک سروگردن از San Andreas پایینتر بود. امیدواریم این مکانیک در GTA 6 بازگردد و نه تنها در سطح San Andreas ظاهر شود، بلکه عمیق و پیشرفتهتر از آن نیز باشد.
شخصیسازی عمیقتر شخصیت
در این مورد منظور ما این نیست که تنها بتوانیم ظاهر شخصیت خود را کنترل کنیم. چه چیزی میپوشد یا چه تتو یا مدل مویی داشته باشد، البته این هم خوب است اما به هیچ عنوان کافی نیست. باید در رگهای بازی GTA 6 خون شخصیسازی و روند رو به رشد شخصیت در شاخههای مختلف وجود داشته باشد، چیزی مشابه Skyrim. برای مثال اگر بازیکنی دوست داشته باشد بیشتر بهصورت مخفیکارانه به بازی پردازد، بتواند با گذراندن زمان گیمپلی بیشتر بهصورت مخفیکارانه این قابلیت را رشد دهد، یا اگر قصد داشته باشد در مبارزات تنبهتن قویتر شود زمان بیشتری را بهصورت مبارزات تنبهتن اختصاص دهد و هر چه بیشتر پرواز کند قابلیت کنترل هواپیماهای او بهتر شود. بنابراین با رشد متفاوت درختمهارتهای هر شخصیت، هر کاربری شخصیت و گیمپلی متفاوت و موردعلاقه خود را خواهد داشت.
مخفیکاری بهتر
در حقیقت مخفیکاری متضاد با اهدافی است که بازیهای GTA بر اساس آن ساخته میشوند. GTA یک بازی اکشن، پر زرقوبرق و خشن است که این ویژگیها با مخفیکاری جور در نمیآیند. اما در تمام بازیهای GTA مراحلی وجود دارند که بر اساس ویژگیهای مخفیکارانه طراحی شده اند و کاربر مجبور است که آن مراحل را بهصورت مخفیکارانه انجام دهد. بنابراین یا این ویژگی را از بازی GTA حذف کنید یا این مکانیک را تا حد قابل قبولی ارتقا دهید. توقع نداریم مکانیک مخفیکاری بازی در حد عناوین The Phantom Pain یا Hitman شود، اما امیدواریم که بهبود یابد.
چند پروتاگونیست
GTA 5 با سه شخصیت اصلی قابل بازی به معنای واقعی کلمه زد وسط خال. این کاری بود که کسی قبل از GTA 5 از آن نشنیده بود و ندیده بود، بهخصوص در یک بازی جهان باز در وسعت GTA. در هر حال GTA 5 دست به این کار زد و بسیار خوب هم از پس آن بر آمد. در صورتی که بسیاری از طرفداران دوست دارند که راکاستار به سنت تک پروتاگونیستی GTA های قبل بازگردد(مانند نویسنده مطلب)، اما بیشتر طرفداران دوست دارند که راکاستار با GTA 6 دست به آزمایشهای بیشتری در این زمینه بزند. در GTA 5 ما مراحل بسیار جذابی داشتیم که باید با تعامل شخصیتها انجام میشدند و هر شخصیت وظیفه خاص خود را در آن ماموریت داشت. اگر به موردهای قبل لیست ما مانند شخصیسازی و مکانیک STATS نگاه کنید متوجه میشوید که اگر ما هر شخصیت را به صورت متفاوتی ارتقاء دهیم، در آن صورت در هر ماموریت هر شخصیت میتواند با توجه به تواناییهای خود نقش مفیدتری داشته باشد.
دید اولشخص
در نسخه رایانههای شخصی و نسل هشتی GTA 5 برای نخستین بار قابلیت زاویه دید اولشخص به سری اضافه شد که بسیار دلپذیر هم بود. البته زاویه دید سومشخص باید همچنان در اولویت باشد، اما بهتر است تا گزینه تغییر زاویه دید هم در کنار آن در دسترس باشد. کسانی که تجربه بازی با زاویه دید اول شخص در GTA 5 را داشته باشند قطعا به لذت شوتینگ، رانندگی و کاوش در Los Santos با این زاویه پی برده اند. امیدواریم این ویژگی در GTA 6 تکرار شود.
شخصیتهای غیرقابل کنترل بهتر
NPCها در GTA بدبختترین موجودات جهان خلقت محسوب میشوند. یک زندگی روتین و پوچ که هر روز تکرار میشود، برای نمونه یک NPC فقط از یک مسیر در یک خیابان قدم میزند و فرقی ندارد که شما با ماشین آنها را زیر بگیرید، با هلیکوپتر روی آن فرود آیید یا با یک آرپیجی آن را نابود کنید، زیرا از فردای آن روز زندگی روتین او تکرار میشود و تا ابد ادامه خواهد داشت. GTA 6 نیاز ضروری دارد تا NPCهای بهتری داشته باشد، به گونهای که نه تنها ظاهر مناسبتری داشته باشند، بلکه واقعگرایانهتر رفتار کنند و در زمان برخورد و تعامل با شخصیت و جهان بازی رفتار باورپذیرتر از خود نشان دهند.
پروتاگونیست زن
هیچ شخصیت مونث مهمی در سری GTA میشناسید؟ در کل سری GTA نه تنها شخصیت پروتاگونیست زن نداریم، بلکه شخصیتهای فرعی نیز دارای نقش پررنگی در بازی نیستند و در حاشیه به سر میبرند. آنها تنها یا در کاتسینها مشاهده میشوند یا در مراحل باید بکشیمشان و یا نجاتشان دهیم، دیگر هیچ. در این بخش نیز راکستار کمی باید از بازی Saints Row بیاموزد که چگونه توانسته یک بالانس قابلقبول میان قهرمان زن و مردش برقرار کند. در بازی Red Dead Redemption راکاستار توانسته است شخصیت محترم و قابلقبول Bonnie MacFarlane را در بازی خود قرار دهد، و با اینکه قابل کنترل نیست اما یکی از برجستهترین نقشها به او تعلق دارد، متاسفانه هیچ شخصیت مونثی در GTA حتی نزدیک به او هم وجود ندارد چه برسه به پروتاگونیست بودن.
هوش مصنوعی بهتر پلیسها
پیشتر در مورد هوشمصنوعی NPCها صحبت کردیم، و این مورد را میتوان قسمتی از آن دانست. با اینحال جا دارد که به هوشمصنوعی پلیسها بهصورت جداگانه اشاره شود، زیرا مهمترین شخصیتهای غیرقابلکنترل قطعا آنها هستند. رفتار پلیسها در بازی GTA کمی احمقانه به نظر میرسد. آنها تنها زمانی به دنبال شما میآیند که مرتکب جنایت شوید. مثلا اگر با سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت رانندگی کنید آنها با شما کاری ندارند، اگر محکم با ماشینها یا هرچیزی تصادف کنید آنها با شما کاری ندارند، اگر در بزرگراهها خلاف جهت حرکت کنید بازهم آنها با شما کاری ندارند؛ همچنین اگر آنها در حال تعقیب شما باشند، کاملا از کنترل خارج شده، و خود بدون هیچ ملاحظهای هزاران جنایت مرتکب میشوند و شهر را به آشوب میکشند، تازه ککشان هم نمیگزد؛ مثلا در زمان تعقیب شما، ممکن است هر شهروندی را زیر بگیرند و با هر وسیله نقلیهای تصادف کنند و این تازه قسمت بسیار کوچکی از رفتار احمقانه آنها در بازی محسوب میشود. همچنین نیاز ندارد که به شما توضیح دهم تعقبوگریز چه نقش پررنگی در GTA بازی میکند، بنابراین لازم است این بخش جذابتر شود.
قابلیتهای قویتر همکاری تیمی
حتی اگر از طرفداران ماموریتهای تکنفره باشید، امکان ندارد که از رانندگی در خیابانهای San Andreas لذت نبرید، چراکه در خیابانهای محله Ballas و خیابان Grove افرادی را با لباس بنفش و سبز مشاهده خواهید کرد که میتوانید از آنها برای ماموریتهای خود کمک بگیرید. شما در این محله زندگی میکنید و اعضای باند شما را از خانواده خود میدانند. مشاهده این گروه که بهصورت دسته جمعی به خاطر شما شروع به شلیک میکنند بسیار جذاب و هیجانانگیز است. متاسفانه این قابلیت در GTA 4 حذف شد و ما باندها و گانگسترهای بسیار کمتر و کوچکتری را در طول نقشه بازی مشاهده میکردیم؛ و در GTA 5 هرچیزی که مرتبط با باند بود بهصورت کامل از میان رفت.
برف!
پویایی آب و هوا در بازی GTA 5 بینظیر بود، رنگ و نور بازی در چرخه شبانه روز در مناطق مختلف در شرایط مختلف جوی و تاثیر آن بر گیمپلی و محیط فراتر از حد انتظارات یک بازی جهان باز بود. اما همواره در سری بازیهای GTA جای خالی یک چیز از همان اول احساس میشد؛ برف. هرچند در برخی مراحل گزینش شده شاهد برف بودیم و حالت برفی پس از مدتی بهصورت آنلاین قابل دسترس شد، اما چیزی که ما میخواهیم حضور برف در چرخه پویای آبوهوا بهصورت آفلاین، تک نفره از همان زمان انتشار بازی است.
یک داستان درست و حسابی
همیشه یک جای کار در GTA میلنگد و آن هم نحوه روایت داستان است. در نسخه چهارم سری این مورد با شخصیتپردازی نیکو کمی بهتر شد و داستان معنی داری برای او در نظر گرفته شده بود که با شخصیت وی هم همآهنگ بود. او برای رسیدن به رؤیای آمریکایی خود به یک کشور غریب مهاجرت میکند تا بتواند از سِفر زندگی جدیدی را آغاز کند، اما ماجراهایی که در مسیر او قرار میگیرند شخصیتی کاملا تفاوت نسبت به آنچه میخواست از او میسازند. اگر چه روایت در نسخه چهارم بهتر از عناوین دیگر سری است اما بازهم با یک داستان تراز اول مواجه نبودیم و متاسفانه در نسخه پنجم داستان نه تنها بهتر نشد بلکه پسرفت نیز داشت، زیرا مخاطب هیچ ارتباط و همذاتپنداری با قهرمانان احساس نمیکرد. برای مخاطب مشکلات خانوادگی میشل اهمیتی نداشت، کشمکشهای فرانکلین با جهانی که در آن میزیست معنی نداشت و مشکلات تربیتی! تروور بیشتر مسخره و کمیک بود. راکاستار در Red Dead Redemption با آرتور و جان، در این زمینه نیز عملکرد بسیار بهتری داشته است.
شما چه توقعی از بازی GTA 6 دارید؟ با ما در میان بگذارید!
نوشتن نظر